365 روز عید
امام علی(علیه السلام) فرموند: «كُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ»هر روزی كه در آن معصیت و گناه و خلاف نشود، عید است.
هرروزی كه بازاری گران فروشی و كم فروشی و احتكار نكند، آن روز بازار چراغانی است.
آن روزی كه اداره كم كاری، رشوه و پارتی بازی را بگذارد كنار، آن روز اداره باید چراغانی بكند…
همه مردم دنیا ایامی از سال را به نام عید نامگذاری می کنند و آن روز ها به شادی و تفریح و تبریک به هم دیگر می گذرانند. اما نگاهی دینی علیرغم اینکه این نوع نگاه به عید را رد نمی کند، نوعی دیگر از عید را معرفی می کند که با آن دیدگاه ،تک تک روز های سال می تواند عید باشد.
امیر المومنین می فرمایند: «كُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ؛ هر روزی که در آن گناه نشود، آن روز عید است.»[1]
ابن میثم بحرانی که از شارحین معروف نهج البلاغه است در شرح این حکمت زیبای نهج البلاغه می نویسد:
«هدف از اين سخن، جلب مردم به عبادت و اطاعت خدا و در هم شكستن نفوس است از خرسند بودن بدانچه كه خداى را در آن سهمى نباشد. چه از نظر زمان، يا مكان و يا جز اينها باشد. و چون عيد عبارت از روزى است كه مردم در آن روز شاد و مسرورند، پس هر روزى كه در آن روز معصيت خدا نشود، آن روز شايسته تر به شادمانى است و در عرف اولياى خدا و طالبان نعمتهاى او، آن روز عيد ناميده مى شود.»
معنای عید معلوم است از عود است، یعنی برگشتن، نو كردن، نو به نوكردن. عید به برگشتنی میگویند كه شادی هم در آن باشد(لانه یعود كل سنةٍ بفرحٍ مجدد) كتاب لغت اینطور معنا میكند.
روایت عید را چگونه معنا میكند؟
امام علی(علیه السلام) فرموند: «كُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ»هر روزی كه در آن معصیت و گناه و خلاف نشود، عید است. هرروزی كه بازاری گران فروشی و كم فروشی و احتكار نكند، آن روز بازار چراغانی است.
آن روزی كه اداره كم كاری، رشوه و پارتی بازی را بگذارد كنار، آن روز اداره باید چراغانی بكند.
روزی كه محصل با عزت درس خواند،
هر روزی كه محصلین ما دست به اختراع زدند،
روز عید ما روزی است كه ما عزت پیدا كنیم و عوامل سقوط بساطش را از مابرچیند.
فساد، خلاف، گناه، تجاوز، ظلم، هر وقت اینها از جامعه پاك شد، آن روز عید است. «كُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ» مثل این كه و هو عید است یعنی یوم ندارد. یعنی عید ما آن چنان عیدی است كه در آن فساد نباشد.
زمین در عید نوروز سبز میشود، آیا تو هم سبز شدی؟
زمین زنده میشود، قلب تو هم زنده شده؟
زمین دانههایی را كه قبل از عید گرفته تحویل میدهد، تو هم خوشه گرفتی، تحویل دادی؟
بنابرین عید نوروز عید طبیعت است. و ما هم وقتی عیدمان است كه دانههایی را كه گرفتیم، تحویل بدهیم و خوشه بشود.
شاید با بزرگان اخلاق مدار تا بحال برخورد کرده باشید؛ این افراد از یک آرامش عجیب روحی برخوردارند و علیرغم برداشت جامعه از آن ها که افرادی غمناک تلقی می شوند، اتفاقا به عکس مردمانی مهربان و دلسوز و به موقع شاد و شاد کنند هستند.
ما همیشه ظاهربین هستیم، فکر می کنیم فلان آقا که از هر راهی سرمایه دار شده و در کاخ زندگی می کند حتما زندگی شاد و مفرحی دارد اما نمی دانیم که زمانی انسان به شادی و نشاط دست پید می کند که از لحاظ روحی در آرامش باشد.
پس هرکس اهل اخلاق انسانی و تقوای الهی باشد هر چند ثروتمند نباشد هر روزش عید است، در مقابل هر کس اهل خلاف باشد حتی در ایام شادی مثل عید نوروز هم نمی تواند شاد باشد.
اعیادی که ما در سال داریم خیلی در درون ما تاثیر ندارند. مثلا وقتی عید نوروز می شود طبیعت دچار دگرگونی شده و تغییر می کند اما انسان ها تغییری نمی کنند. به همین دلیل حضرت امیر معنایی وسیع تر ار عید عرفی را مطرح می کنند و روزی را که از لحاظ روحی خود را ارتقا ببخشیم دچار گناه و معصیت نشویم را عید تلقی می کنند.
پس بهتر است هر روزمان را تبدیل به عید کنیم.
پی نوشت ها:
[1] نهج البلاغه، حكمت 428
منابع:
شرح نهج البلاغه ابن میثم
درس هایی از قرآن
تفریح در اسلام
تفریح سالم یکی از عواملی است که سلامت هر کسی را تأمین میکند. در روایتهای امامان معصوم علیهم السلام هم به این موضوع اشاره شده است، به عنوان مثال پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودهاند: «آدم خردمند اوقات روزانهاش را به چهار بخش تقسیم میکند، از جمله اینکه یک بخش از آن را برای بهره جویی از حلال قرار میدهد و این بخش، قسمتهای دیگر را تقویت میکند و مایه آرامش و آسایش قلب میشود».از جمله تفریحات سالمی که در روایات به آن اشاره شده است:
1- ورزش
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نیرومند ساختن قوای بدن را وسیله ی خوشبختی دانسته اند 1 ایشان هم چنین ضمن ستایش از ورزش تیراندازی، می فرمایند: عَلَیکم بِالرَّمی فَإِنَّه مِن خَیر لهوٍ لَکُم ؛ به تیراندازی پای بند باشید، چرا که آن از بهترین بازی های شماست.
أللَهُؤ فِی ثَلَاثَ تَأدیبٌ فَرسِکَ وَ رَمِیکَ بِقوسِکِ و مُلاعَبَتک اَهلِکَ؛2
سرگرمی در سه چیز است: تربیت اسب، تیراندازی و بازی کردن با اهل و عیالت.
2. سیر و گردش
قرآن کریم در بیش از ده آیه مردم را به سیر و گردش در زمین فرمان داده است تا با حال گذشتگان آشنا شوند و علل انحراف و انحطاط آنان را دریابند و با دل هایی زنده و بیدار و گوش هایی شنوا زندگی کنند.
« أَفَلَم یَسیروا فِی الأَرضِ فَتَکنَ لَهُم قُلوبٌ یَعقِلونَ بِها أَو آذانٌ یَسمَعوُنَ بِهَا فَإِنَّها لاتَعمَی الأَبصارُ وَلَکِن تَعمَی القُلُوبُ ألَّتی فِی الصُدورِ»؛3
آیا در زمین سیر نکردند تا دل هایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند، یا گوش های شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟ چرا که چشم های ظاهر نابینا نمی شوند بلکه دل های در سینه ها کور می شوند.
آنان که در ایام بیکاری برای رفع خستگی ناشی از کار و تجدید نیرو به سفر می روند، هم تفریحی مسرت بخش انجام داده اند و هم به یکی از عوامل تندرستی دست یافته اند.
3. مزاح
در سیره ی پیشوایان دین، مزاح امری پسندیده است که به آن در هنگام تفریح و استراحت، با رعایت حد و مرزهای الهی، توصیه نموده اند.
پیامبر صلی الله علیه وآله می فرماید:
اِنّی لاَمزَحُ ولااَقوُلُ اِلّا حَقًا؛4 من شوخی می کنم اما هرگز از حق خارج نمی شوم.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
مَا مِن مُؤمنٍ إِلا وَفِیهِ دِعَابَه وَکانَ رَسُولُ اللهِ ید اعِبُ وَلَا یقُول إِلأّ حَقاً؛5مؤمن نیست مگر کسی که شوخی کند، و رسول خدا شوخی می کرد و جز حق چیزی نمی گفت.
انسان متدین باید برای همه شئون طبیعی و فطری و اسلامی ارزش قائل باشد. مومن نباید تصور کند که شادی و تفریح با دینداری منافات دارد بلکه اساسا بشاش بودن و لبخند بر لب داشتن از لوازم ایمان است. به همین دلیل خوب است به وقتش غم داشته باشیم و به وقتش شاد باشیم و از این رهگذر هم خودمان به آرامش برسیم و هم جامعه پویایی داشته باشیم.
پی نوشت ها:
1 بحار الانوار، ج 15، ص 236
2 پیام پیامبر، 818
3بحارا لانوار، ج 14، ص379
4بحارالانوار، ج16، ص 298
5 مستدرک الوسایل، ج 8، ص 407
سخنرانی حجت الاسلام طباطبائی
درمانگاه افسرده ها
اگر غم در زندگی شما حضوری فعال دارد و به طور افراطی عاشق تنهایی هستید…. شاید شما هم افسرده اید!
اما این جا چراغی روشن است:
- بی جهت خودخوری نکنید، برخی رویدادها، خارج از کنترل ماست.
- نگویید «من همیشه بازنده ام!» بگویید «تلاشم خوب بود ولی در آینده به تلاش بیشتری نیاز دارم.»
- نسبت به خودتان سخت گیر، پرتوقع و سرزنش گر نباشید؛ اگر این مشکل مربوط به دوستتان بود، می گفتید چگونه برخورد کند؟!
- بیش تر با شوخ طبع ها دم خور شوید.
- ورزش کنید؛ همیشه و همه جا.
- راه کارهای مسأله گشایی و برقراری روابط اجتماعی را بیاموزید.
- از گذشته، آینه دق نسازید و آینده را تاریک نبینید.
- از تأثیر شگرف دعا و دیگر برنامه های مذهبی غافل نباشید.
دوازده نشانه بیداری و سرزندگی روح:
۱. لذت بردن از هر لحظه زندگی.
۲. شکرگزاری و قدردانی از آفریدگار در هر فرصتی.
۳. داشتن لبخندهای غیر ارادی.
۴. احساس پیوستگی با دیگر موجودات و طبیعت.
۵. عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد دیگران.
۶. عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد خودتان.
۷. عدم توانایی برای هرگونه نگرانی و دلواپسی.
۸. عدم علاقه به هرگونه درگیری.
۹. عدم علاقه به اینکه به کارهای دیگران فکر کنید و یا دلایل آن را بررسی کنید.
۱۰. تمایل زیاد به اینکه اجازه دهید زندگی خودش مسیرش را طی کند به جای اینکه مسیر آن را مشخص و تعیین کنید.
١١. تمایل به اینکه به طور همزمان تصمیم بگیرید و عمل کنید ، به جای اینکه به تجربیات و ترس های گذشته خود رجوع کنید.
١٢. دستیابی به نیروی عشق ورزیدن به دیگران، بدون انتظار برای بازگشت.
پی نوشت
سایت محدثه بلاغ
مؤمنی که اهل شوخی نیست، به او مشکوک شوید
مهمترین ویژگی شهدا نشاط بود
- یکی از مظاهر نشاط؛ شوخ طبعی است. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه اهل شوخی است» مؤمنی که اهل شوخی نیست به او مشکوک شوید.
-یکی از عواملی که موجب میشود عده زیادی سراغ گناه میروند این است که فکر میکنند که بدون گناه و غفلت و هرزگی نمیشود بانشاط شد! زیاد تقصیری ندارند اگر اینگونه برداشت میکنند، چراکه در رفتار و منش و روحیات مذهبیها، زیاد نشاط نمیبینند.
-اگر دیدید مؤمنی اهل شوخی نیست به او مشکوک شوید؛ آیا تو مغروری؟ یا مغموم و مأیوسی؟ شاید ضعف ایمانداری که نشاط نداری؟ این چه ایمانی است؟!
-محاسبه کن چرا سرور نداری؟ کجا گیر کردی؟ آنوقت از آن استغفارکن! به خودت برگرد بگو که چت شده؟ خدا فوت کرده؟! ضعیف شده؟! مهربانیاش رفته؟! نمیبیند تو را؟ چرا نشاط نداری؟
- همهی ما درباره ارزش اشک ریختن و حال خوش معنوی که در اثر غم به وجود میآید؛ زیاد سخن شنیدهایم، اما از نشاط معنوی و معنویتی که در اثر نشاط به دست میآید، کمتر حرف شنیدهایم. «عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: الْمُؤْمِنُ لَهُ قُوَّةٌ فِی دِینٍ … وَ نَشَاطٌ فِی هُدًى؛درحالیکه یکی از مهمترین شاخصهای برخورداری از ایمان این است که انسان به سرور و نشاط عمیق درونی برسد.»( کافی،ج2، ص231)
- یکی از عواملی که موجب میشود عده زیادی سراغ گناه بروند این است که تصور میکنند بدون گناه، غفلت و هرزگی نمیشود بانشاط شد! تقصیری ندارند اگر اینگونه برداشت میکنند چراکه در رفتار و منش و روحیات مذهبیها، زیاد نشاط نمیبینند.
-هرکسی به یک آدم مسجدی رسید، اولین دریافتی که باید از او پیدا میکند، نشاط مسجدی باشد! بعد از او بپرسد که چی شده که تو اینقدر نشاط داری؟ آیا هیچ مشکلی در زندگیت نداری؟ او دلایل نشاط خودش را ذکر کند
- اگر شما از رزمندگان و همرزمان شهدا بپرسید که مهمترین ویژگی شهدا چیست؛ به شما خواهند گفت: نشاط.
-بچهها در جبهه این نشاطشان را گاهی با لطیفههایی ابراز میکردند، لطیفههایی بدون یکذره اذیت و تمسخر و نیشی که برای خنداندن در جمعهای دوستانه مرسوم است.
- امام صادق (علیه السلام) میفرماید: ما مِن مؤمنٍ إلّا و فیهِ دُعابَةٌ؛«هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه اهل شوخی است» (کافی، ج2، ص663) چرا اینهمه رزمندگان سرشار از مزاح و شوخی بودند؟ این به خاطر شدت نشاطشان است! متأسفانه این وجه دین زیاد جدی گرفته نشده.
- اگر دیدید یک مؤمنی اهل شوخی نیست به او مشکوک شوید، آیا تو مغروری؟ یا مغموم یا مأیوسی؟شاید ضعف ایمانداری که نشاط نداری؟ این چه ایمانی است؟! حتی اگر کسی غم معنوی داشته باشد این غم او را به نشاط درمیآورد! اگر کسی باخدا مناجات کرده، و رفته از خدا تقاضایی کرده دیگر بعدش چرا باید مغموم باشد؟
- کسی که نشاط داشته باشد، دیگر چه نیازی دارد سراغ گناه رود؟ اگر به جوان یک ماشین اسباببازی بدهند بگویند این ماشین را روی خاک راه ببر، به شوق نمیآید؛ میگوید آخر این مسخرهبازیها چیست؟ سنّ من از این حرفها گذشته! بزرگشدهام. آدمهایی که بزرگشده باشند، دیگر با گناه و غفلت به نشاط و شوق نمیآیند و از اینها احساس استغنا و بینیازی میکنند! حضرت فرمود: «مَنْ کَمُلَ عَقْلُهُ اسْتَهَانَ بِالشَّهَوَاتِ؛کسی عقلش کامل شود شهوات را خار و بیمقدار میشمارد »(غرر/ ص 604)
-بچه مذهبیای که بانشاط نبود، احتمالا اختلال روحی فکری دارد یا بد تربیتشده. بچه مذهبیها باید از لحظاتی که نشاط نداشتند استغفار کنند!
- محاسبه کن چرا سرور نداری؟ آنوقت از آن استغفارکن! به خودت برگرد بگو که چت شده؟ خدا فوت کرده؟ ضعیف شده؟ مهربانیاش رفته؟ نمیبیند تو را؟ چرا نشاط نداری؟ در روایت دارد :«مَنْ وَثِقَ بِاللَّهِ أَرَاهُ السُّرُور؛بهاندازۀ اعتمادت به خدا سرور به تو داده خواهد شد»!(کشف الغمه، ج2، ص346) اعتمادت کم شده؟ خدا نیست؟!
- بسیج باید محل سرور باشد، فرمانده بسیج یکی را بکشد کنار بگوید ببین تو انرژی نداری، حال نداری، نشاط نداری، بدرد بسیج نمیخوری.
- کسی که بانشاط باشد نیاز ندارد به بسیاری از سرگرمیها برای اینکه خودش را خوشحال کند! دو برابر درس میخواند، دو برابر کار میکند و بیش از دیگران مهربان است و سختیها را راحتتر تحمل میکند.
پی نوشت:
استادپناهیان -نشاط شاخص برجسته ایمان(ج2)-شلمچه نوروز ۹۶
"نشاط" گمشدۀ جامعۀ امروز
امیرالمؤمنین(علیه السلام): «دین یعنی سرور» اما ما داریم دین را طوری تعلیم میدهیم که از دل آن، شادی و سرور درنمیآید.
- گریه کردنی برای ما اصالت دارد که نتیجۀ نشاط و آورنده نشاط باشد
-مدیری که نشاط درونی و معنوی برای کار و مدیریت نداشته باشد، سعی میکنند با حقوقهای_نجومی به او نشاط و انگیزه کار بدهند.
- فرماندهان جنگ بانشاط درونی به اینهمه خلاقیت رسیدند؛ و هزاران برابر کار میکردند؛ مدیران_نجومی بگیر، نمیتوانند زیاد انگیزه کار داشته باشند و خلاق شوند!
- چرا دانشآموزان سر کلاس کمحوصلهاند و زود خسته میشوند؟
- چرا مشکلات ما حل نمیشود، بااینهمه استعدادی که ما در کشورمان داریم؟!
نشاط یکی از مهمترین ویژگیهای آدمهای خوب است. ما اگر آدم خوبی هستیم آدم خوب علامتش به چیست؟ به این است که مثلاً خیلی گریه کند؟ گریه البته بانشاط هیچ منافاتی ندارد و اتفاقاً فقط آدمهای بانشاط میتوانند خوب گریه کنند. آدمهای افسرده، حسود نمیتوانند زیاد گریه کنند. بعضیها گریه کردن را مسخره میکنند میگویند آدم باید یک مقدار هم شاد باشد، انگار گریه کردن را مجانی گوشهای ریختهاند! نخیر، گریه کردن کار باعظمتی است! مگر هرکسی میتواند گریه کند؟!
گریه کردن کار قیمتیای است ولی همین گریه را آدمهای بانشاط راحت میتوانند انجام دهند. تازه ریشۀ گریه کردن جدا از اینکه نشاط است، اصل نشاط ترجیح دارد بر گریه! چراکه ممکن است کسی گریه کند ولی نشاط روحی عمیق نداشته باشد، به خاطر همین قیمت گریه کردن او هم پایین میآید.
آن چیزی که برای ما اصالت دارد، نشاط است! گریه کردنی برای ما اصالت دارد که نتیجۀ نشاط و آورنده نشاط باشد! و اینکه گریه نشاط ما را به هم نریزد.
- امیرالمؤمنین(علیه السلام): «دین یعنی سرور؛ الدِّینُ حُبُورٌ»(غرر/20) دین سرور آور است؛ انسان را سرحال میکند. منتهی ما دین را طوری داریم تبلیغ میکنیم و تعلیم میدهیم که از دل آن این شادی و سرور درنمیآید.
- معلمی که با بچهها کار دینی و اعتقادی میکند دقیقهای یکبار باید از دانش آموزان بپرسد: “بچهها به سرور و نشاط رسیدید؟”
باید دین را بهگونهای تعلیم دهد که ذرهذره نتیجۀ هر قطعه از معارف دینی سرور شود و بچهها تجربه کنند چگونه با فهم یک سلسله مفاهیم و معارف بسیار عالی و دقیق، قدمبهقدم به سرور و نشاط نزدیکتر میشوند.
- اگر جوانهای ما با دین و معنویت ناب به نشاط حقیقی میرسیدند، خلاقیتهای علمیشان و توان تحصیلشان افزایش پیدا میکرد.
چرا بسیاری از دانشآموزان سر کلاس کمحوصلهاند و زود خسته میشوند؟ این یعنی نشاط ندارند!
چرا خیلی اسیر بازی و سرگرمی هستند؟
چون از درون نشاط ندارند، و از بیرون با سرگرمیها میخواهد نشاط را به خودش تزریق کند!
رزمندهها چون از دنیا میگذشتند، به سرور میرسیدند! بعد به یک خوش فهمی، هوشمندی و دقت نظر و خلاقیتی میرسیدند که واقعاً اعجاببرانگیز بود!
- پول زیاد گرفتن هیچ مدیری را مدیر خلاق نمیکند. ما مدیر لایق دیدیم که با ازخودگذشتگی، خلاق و طراح و کارآمد میشود، ده برابر کار میکند! “آقا بیابرو کارکن من به تو پول بیشتر میدهم"، این پول بیشتر مقدار کمی به آدم انرژی میدهد، بعد ما در جنگ فرماندهانی داشتیم که باانرژی هزاران برابری کار میکردند، با وجود اینکه بنا نبود پولی بگیرند، بلکه جانشان هم گرفته میشد و بسیاریشان به شهادت رسیدند.
- آیا به ما پول بیشتری بدهند، بهتر کار نمیکنیم؟ بله یک مقدار بهتر کار میکنیم. اگر به ما دو برابر پول بدهند، دو برابر نشاط پیدا میکنیم؟ شاید دو برابر نشاط پیدا کنیم، ولی کار این مملکت با هزار برابر نشاط راه میافتد.
- او برای اینکه این پول یا این پست از دستش نرود هزار کار اشتباه ممکن است بکند؛ میبیند یک نیروی باهوشی آمده، میگوید: «این را راه ندهید! این بیاید من را برمیدارند و این را میگذارند جای من.» هرچه آدم پخمه است دور خودش جمع میکند تا خودش رئیس باقی بماند! بعد مردم میگویند چرا مشکلات ما حل نمیشود، بااینهمه استعدادی که ما در کشورمان داریم؟!
- نشاط گمشدۀ جامعۀ امروز و نیاز زندگی شهری ماست. کالاهایی که برای نشاط به مردم از طریق رسانهها عرضه میشود کالاهای دروغینی است که اتفاقاً نشاط را کم میکند! چه کسی گفته موسیقی همیشه نشاطآور است؟
پی نوشت:
استاد_پناهیان-نشاط شاخص برجسته ایمان(ج3)