هر چه از حد بگذرد نتیجه عکس می دهد
تک فرزندی
والدینی که یک فرزند دارند و یا تنها یک فرزند پسر دارند باید در تعامل و ارتباط شان با او خیلی حساب شده کار کنند. اغلب این خانواده ها در تربیت موفق نمی شوند و سبک زندگی شان سبب می شود که فرزند نتواند برای ازدواج استقلال پیدا کند و گاهی هم اگر بخواهد مستقل شود خانواده این کشش را ندارد و به شکل ناخودآگاه مانع استقلال او می شوند. بنابراین وابستگی دو طرفی یا یک طرفه بین والدین و تک فرزند مانع زندگی بعدی خواهد بود.
در طبیعت درختان به گونه ای هستند که وقتی میوه آنها رسید از درخت جدا می شوند. به درخت چسبیدن میوه نشان دهنده کال بودن میوه است و کال بودن حاصل خوب عمل نکردن درخت و شرایط دیگر است.
وقتی فردی با دیگری ازدواج می کند توقع دارد با هم دیگر هسته یک زندگی مستقل را ایجاد کنند .اشتراک خانواده در تصمیم ها، نداشتن مرز و وابستگی سبب می شود که همسران نتوانند روی پای خود بایستند و دوام نخواهند داشت. گاهی این وابستگی ها برای شریک زندگی تازه وارد زجر آور است و با مخالفت او و خانواده اش روبرو می شود. عروس که تمایل دارد به اقتدار شوهر تکیه کند و او را مدیر خانه بیابد متوجه می شود که ستون زندگی اش متزلزل است. بنابراین خانواده باید قبل از ازدواج ریشه وابستگی ها را با تدبیر و تدریج و ایجاد استراتژی های تعاملی عاقلانه قطع کنند.
شعار این هشدار
گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
پی نوشت :
1. نرم افزار نيش ها و نوش ها، سايت انجمن گفتگوي ديني
سن استفاده فرزندان ازتبلت
بچه از چه سنی می تواند از تبلت یا گوشی استفاده کند؟
پاسخ(دکتر شریفی یزدی):
امروز وقتی یک بچه به دنیا می آید حداقل یک دستگاه دیجیتال در اطرافش وجود دارد، بنابراین ما نمی توانیم بگوییم: بچه را در فضایی رشد بدهیم که عاری از این امکانات باشد.
در مقولۀ سنی دو تا بحث داریم:
یکی اینکه بچۀ ما در چه سنی دستگاه خودش را داشته باشد و دیگر اینکه این بچه از چه سنی می تواند به سیستم آنلاین وصل شود. در مورد دستگاه باید گفت که از زمانی که روی رشد فکری بچه اثر نامطلوب نگذارد، می توانیم آرام آرام دستگاه را در اختیار بچه قرار دهیم البته نه بعنوان یک وسیلۀ اختصاصی ، چون کارکردن با یارانه و موبایل نیاز به یکسری مهارت مغز و دست نیاز دارد که بچه باید به آنها آگاهی پیدا کند.
راه حل ساده این است که به بچه نگوییم که این دستگاه مال توست. بعضی پدر و مادرها به فرزند هشت ساله شان می گویند که مثلا اگر امسال قبول بشوی تبلت اختصاصی را برای تو می خرم که این اشتباه است. اگر قرار است که بچه با این دستگاه و فضا آشنا شود بهتر است که ما دستگاهی را در اختیار بچه قرار بدهیم که مال خانواده باشد و همه از آن استفاده می کنند البته با چند شرط:
1- در فضای عمومی خانواده استفاده شود یا روش های کنترل والدینی برای بچه روشن باشد
2- الان ما سن پانزده سال به بالا را مجاز برای استفاده از اینترنت درنظر گرفته ایم. البته رشد فکری و عاطفی و تحصیلات و پیشینۀ خانواده مهم است. ولی این سن نمی تواند کمتر از دوازده سال باشد. در اینجا هم مقولۀ نظارت وجود دارد. یعنی نگوییم که چون فرزند پانزده سال دارد نیاز به نظارت ندارد.
دادن این وسیله به فرزند زیر دو سال توصیه نمی شود زیرا آسیب های شدید مغزی برای کودک دارد. کم کم که بچه بزرگتر می شود می توان دستگاه را بصورت آفلاین در اختیار او قرار بدهیم. و از سنی که قرار است بچه بصورت آنلاین از این وسیله استفاده کند، توصیه های بالا لازم است ولی اگر پدر و مادر سواد دیجیتالی نداشته باشند، ممکن است که فرد خبره و بیماری پیدا شود که به بچه، بویژه نوجوان ما شیوه ای را بیاموزد که بتواند والدین را دور بزند.
همان طور که ما از کودکی بجای آموزش جنسی به فرزندمان تربیت جنسی می آموزیم که مختص فرهنگ و اعتقادات ماست، اگر بتوانیم سواد دیجیتال، محاسن و معایب آنرا آرام آرام به بچه بیاموزیم شاید بهترین سد و مانع را در مقابل خطرات اینترنت ایجاد کرده ایم.
براي مطالعه بيشتر
http://ch3.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=281&Itemid=42
پی نوشت :
سايت شبكه 3، برنامه گلبرگ 16-07-94
بهترین پدر و مادر برای فرزندان خود باشید!؟
همه ما آرزو داریم که بهترین پدر و مادر برای فرزندان خود باشیم ولی چقدر در این کار موفقیم؟
مشغله های روزمره، بازیگوشی کودکان امروز، تعداد کم فرزندان، پدر و مادرانی که دغدغه های بزرگتری از رسیدگی به فرزند خود دارند، خانه های کوچکتر و بدون حیاط و حوض و درخت، فاصله و دوری از بستگان و…سبب شده تا نتوانیم آن پدر و مادری که آرزو داشتیم بشویم.
این دورانی که فرزندتان در آن قرار دارد، هیچ زمان برنمی گردد، سعی کنید قبل از آن که حسرت بخورید، از همین امروزتان لذت ببرید، دل مشغولی هایتان را به کناری بیندازید و با فرزندتان ، کودکانه بخندید و شاد باشید .
1-رسوم و سنت های خانوادگی ایجاد کنید
داشتن رسوم و سنت های ویژه به شما و کودکانتان فرصتی برای مرتبط شدن می دهد، اهمیتی ندارد که آن رسوم چه باشد.پختن یک وعده غذای ساده با هم، خواندن یک داستان هر شب، کاشتن گل یا باغبانی کردن در باغچه، انجام دادن یک بازی مورد علاقه فکری.
2- نقش یک والد نمونه خوب را ایفا کنید
والدین هر شب باید از خودشان بپرسند، اگر کودک من فقط از رفتارهای من می آموزد، امروز به او چه آموختم؟
احتمالاً متداول ترین اشتباهی که پدران و مادران مرتکب می شوند این است که حرفی می زنند و برخلاف آن انجام می دهند. ما درباره خویشتن داری و صبر برای کودکانمان سخنرانی می کنیم و سپس وقتی در ترافیک گیر می کنیم از خشم منفجر می شویم. به آنها می گوییم غیبت نکنند و سپس درست همان کار را انجام می دهیم. آنها را ملزم می سازیم با صداقت باشند ولی خودمان دروغ می گوییم.این بدان معنی نیست که والدین مجبورند کامل و ایده آل باشند اما وقتی در کاری شکست می خوریم نیاز داریم که کودکانمان از اشتباهات ما بیاموزند.
عوامل ویران کننده روابط زن و شوهر
اولویتهای خانوادگی
مهمترین منبع استرسزا در روابط بیشتر زوجها، روابطی است که خارج از آن دو نفر است. والدینتان، خواهر و برادرهایتان و دوستانتان را دستکم نگیرید. باید بدانید که وقتی به همسرتان «بله» گفتهاید یعنی او را به همه آدمهای دیگر مقدم کردهاید. خیلی از ازدواجها فقط بخاطر همین ضعف در اولویتدهی دچار مشکل میشوند. هر کس آنها را سمتی میکشد بدون اینکه به سمت همدیگر کشیده شوند. زوجها در ازدواجهای سالم یاد میگیرند که همدیگر را به هرکس و هرچیز دیگر مقدم بدانند.
فقدان ارتباط کلامی
این حقیقت دارد که زوجها به طور متوسط فقط چند دقیقه در روز با هم ارتباط کلامی باکیفیت دارند. هرجومرج زندگی خیلی راحت شما را درگیر خود میکند و باعث میشود نتوانید با همسرتان صحبت کنید. اما زندگی بدون ارتباط کلامی زندگی زناشویی موفقی نخواهد بود. سعی کنید برای حرف زدن با همدیگر وقت بگذارید.
استــرس
اینکه استرسمان را سر همسرمان خالی کنیم کار بسیار سادهای است. خیلی از ما عادت داریم تا وقتی پایمان را به منطقه آرامشمان یعنی خانه نگذاشتهایم همه چیز را در خودمان نگه داریم و بعد که وارد خانه شدیم منفجر شویم. زوجهای سالم باید از استرسشان برای نزدیکتر شدن به هم و تکیه کردن به همدیگر استفاده کنند، حالا منبع این استرس هرچه که باشد: از مشکلات مالی گرفته تا مشکلات کاری و بیماری.
تکنـولوژی
اخیراً وبلاگ مردی را خواندم که تصمیم به طلاق گرفته بود، فقط اینکه میخواست از تلفنهمراهش طلاق بگیرد. این یک واقعیت است، خیلی از ما همیشه و در همه حال این عامل خطرناک برهمزننده روابط را همیشه با خودمان حمل میکنیم. خیلی از ما وقتمان را در دنیای مجازی پرهرجومرج تکنولوژی و شبکههای اجتماعی تلف میکنیم، بدون اینکه وقتی برای صمیمیتر کردن رابطه با همسرمان بگذاریم. پس تلفنهایتان را خاموش کنید، تلویزیون را از برق بکشید و سعی کنید برای همسرتان وقت بگذارید.
خـودخواهی
ازدواج یک درس دائمی و بزرگ از خودخواه نبودن است. و ما یا اجازه میدهیم که این تجربه ما را بهتر کند و یا تلختر میشویم. اینکه کسی را بر خودمان مقدم کنیم کار سختی است چون ذات ما طوری است که خودمان را به همه چیز و همه کس مقدم بدانیم.
هربار که به خودمان جواب مثبت میدهیم، به ازدواجمان جواب منفی دادهایم زیرا ازدواج مرد درمقابل زن نیست، ما درمقابل من است.
نبخشیدن همدیگر
بخشیدن و فراموش کردن یکی نیستند. وقتی نتوانیم این را بفهمیم، ناراحتیهایمان را برای مدتی طولانی در خودمان نگه میداریم. و این ناراحتیها در آخر شروع به ویران کردن زندگیهایمان از داخل به بیرون میکنند. اما بخشش به معنی تبرئه کردن دیگران نیست، به معنی آزاد کردن خودمان است برای اینکه اجازه دهیم خداوند که خود بخشاینده متعال است، ما را التیام دهد.
پی نوشت:
راههای كنار آمدن با واقعیات تلخ
1-توجه به این كه می توانست بدتر از این هم اتفاق افتد.
2- توجه به این امر كه بی تابی وضع را بدتر میكند«الجزعُ و أَتعبُ مِن الصبرِ؛ بىتابى از صبر و شكیبایى ناراحت كننده تر است.»
در حدیث دیگرى كه از امام هادى علیه السلام نقل شده،ضمن اشاره به نكته جالب دیگرى، مى فرمایند: «أَلمُصیبَة لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلجازِع إِثنانِ.»؛ مصیبت براى انسان صبوریكى است و براى انسان بى صبر و ناشكیبا دوتاست.»
3- همنشینی با افراد صبور و افراد كه ما را به صبر و ایستادگی دعوت میكنند نه افرادی كه وضع ما را بدتر میكنند.
4-خواندن شرح حال افرادی كه در برابر ناملایمات زندگی مقابله كرده اند.
5- الگو قرار دادن افرادی كه از نعمت های جسمی و دیگر نعمت ها برخوردار نیستند ولی در برابر تلخیهای زندگی تحمل بالایی دارند.
6- كمك از «صبر و نماز» كه دو تكنیك الهی در مشكلات زندگی هستند وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ همه عبادات قدرت مقاومت ما را در برابر واقعیات تلخ بالا می برند.
7-فهرست كردن ضررهای بی تابی و مرور روزانه این فهرست .
8-امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إِیاک وَ الْجَزَعَ فَإِنَّهُ یقْطَعُ الاْءَمَلَ، وَ یضْعِفُ الْعَمَلَ، وَ یورِثُ الْهَمَّ، وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمَخْرَجَ فی أَمْرَینِ، فَما کانَتْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْءِحْتِیالُ وَ ما لَمْ یکنْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْصْطِبارُ»؛ «از بی صبری و جزع بپرهیز که رشته امید را قطع میکند و کار و کوشش را تضعیف مینماید و اندوه و غم به بار می آورد. بدان برای نجات از بی صبری دو راه بیش نیست، اگر چیزی که مایه جزع شده، با مهارت و هوشمندی زایل میشود، باید اقدام کرد و اگر مصیبت قطعی و ناشدنی است، باید به رنج و المش تن داد، بردباری را به خود تحمیل نمود و بی قید و شرط، تسلیم قضای حتمی گردید.
9- فهرست كردن فواید پذیرش واقعیت و بالا بردن قدرت سازگاری و مرور روزانه این فهرست.
10- مشورت، تفكر و مطالعه برای كاستن آسیب ها.
11-دعا و درد و دل و راز و نیاز با خدا ( گاهی گریه در درگاه خدا سبب آرام شدن می شود)
12-دیدن زندگی افرادی كه وضعشان به مراتب از ما بدتر است. سعدی می نویسد ناراحت بودم كفش ندارم یكی را دیدم پا نداشت.
13-مطالعه كتاب رضایت از زندگی اثر عباس پسندید، نشر دارالحدیث (موجود در كتابخانه سایت حدیث دات نت)
14-مطالعه كتاب انسان در جستجوی معنا نوشته ویكتور فرانكل و كتاب پایی كه جا ماند، و كتاب دا و كتاب پایی كه جا ماند.
15-ذكر زیاد خدا كه یاد خدا سبب آرامش می شود.
16-ذكر لاالله الا الله گفتن زیاد برای مقابله با افكار مزاحم.
حل مشكلات: علی علیه السلام فرموده: «هر گاه دچار مصیبت و ناملایمی شدی، ببین، اگر قدرت علاجش را داری و میتوانی، زیرکی، آن را از خود بگردانی، کوتاهی مکن و بدون اظهار ضعف و ناتوانی، در رفعش بکوش و اگر قدرت نداری، بدون جزع و بی تابی، آن را تحمل کن».قالَ عَلِی علیه السلام : «إِذا نَزَلَ بِک مَکرُوهٌ فَانْظُرْ، فَإِنْ کانَ لَک حِیلَةٌ فَلاتَعْجَزْ وَ إِنْ لَمْ یکنْ فیهِ حیلَةٌ فَلاتَجْزَعْ»(شرح ابن ابی الحدید، ج 10، ص 310).
همچنين امام صادق علیه السلام فرموده: «از بی صبری و جزع بپرهیز که رشته امید را قطع می کند و کار و کوشش را تضعیف مینماید و اندوه و غم به بار می آورد. بدان برای نجات از بی صبری دو راه بیش نیست، اگر چیزی که مایه جزع شده، با مهارت و هوشمندی زایل می شود، باید اقدام کرد و اگر مصیبت قطعی و ناشدنی است، باید به رنج و المش تن داد، بردباری را به خود تحمیل نمود و بی قید و شرط، تسلیم قضای حتمی گردید.. «إِیاک وَ الْجَزَعَ فَإِنَّهُ یقْطَعُ الاْءَمَلَ، وَ یضْعِفُ الْعَمَلَ، وَ یورِثُ الْهَمَّ، وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمَخْرَجَ فی أَمْرَینِ، فَما کانَتْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْءِحْتِیالُ وَ ما لَمْ یکنْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْصْطِبارُ»؛ جعفریات، ص 234
پی نوشت :
منبع: سایت گفتگوی دینی، انجمن مشاوره
ا
چگونگي کنترل خيالات
سؤال: چه کار کنيم خيالاتمان ذهن ما را مشغول نکند و وسوسه ها دست از سر ما بردارد؟
اشکال کار آن است که ما براي دفع خيالات برنامه ريزي نمي کنيم. اگر با برنامه ريزي سبب شده ، آرام ارام خود را مشغول تفکر و تذکر نماييم ، به جاي خيالات و وسوسه ها ، نور معارف بر قلب ما تجلي مي کند .
آيت الله حسن زاده (حفظه الله ) مي فرمودند : « در دوران جواني حساب کردم اگر ذهن خودم را مشغول نکنم ذهنم مرا مشغول مي کند » واقعاً همين طور است که اگر به ذهن برنامه ندهيد ، آن با خيالات بي پايه به شما برنامه مي دهد . ما مامور به تدبر در قرآن هستيم و به کمک نهج البلاغه و روايات مي توانيم ذهن و انديشه را به پرواز درآوريم . ذهن شما از همان صبح که بلند مي شويد شما را مشغول مي کند که چه کسي بد است، چه کسي خوب است، چي بخور ، کجا برو، ولي اگر به آن برنامه بدهيد آن هم يک برنامه الهي ، آن راه کمالاتي که خودتان مي خواهيد مي کشانيد . وقتي متوجه شديد بايد معارف خود را قلبي بکنيد با همين رويکرد ، ذهن را جهت مي دهيد.
اگر نماز مي خوانيد با هدف نظر به حق ، قلب را در صحنه مي آورديد ، اگر کار و فعاليت مادي داريد ، با هدف خدمت به خلق خدا، قلب را در صحنه نگه مي داريد.
در ملاقات شبلي با امام سجاد « عليه السلام»داريم که حضرت در برگشت از حج از او پرسيدند: آيا هنگامي که احرام به تن کردي جامه ي گناه فروگذاردي تا جامه ي طاعت بپوشي؟ و آنگاه که به ميقات وارد شدي ، قصدت ملاقات خدا بود ؟ آنگاه که طواف کردي ، قصدت آن بود که به خدا پناه بري؟ گفت: نه.
فرمودند : پس حج نگذارده اي.
امام سجاد « عليه السلام»به شبلي مي خواهند بگويند بايد اعمال عبادي، قلبي شود تا به واقع آن اعمال انجام شده باشد. وقتي ده سال، بيست سال، همچنان قلب متوجه حقايق شد، آرام آرام چشمش باز مي شود و با آنها مانوس مي گردد و به مقام فرقان[قدرت تشخيص حق از باطل] و بصيرت مي رسد و ديگر آن چنان جذب آن عوالم مي شود که خيالات واهي جذبه ندارند که انسان را به خودشان مشغول کنند. [1]
پی نوشت :
1. جايگاه شيطان و جادگر، اصغر طاهر زاده، ص51