#همسرانهیشهیدانه
#همسرانهیشهیدانه ?♥️?
دل نوشتهی همسر شهید سیاهکالی:
۲آبان سال ۹۲ بود. وقتی به دنبالم آمدی بوی گل مریم میدادی…
کت و شلوار خیلی به تو میآمد، نگاهت میکردم و حض میبردم.
عید غدیر خم بود. همه مهمان ها آمده بودند تا برای زندگیمان بدرقهمان کنند.
۲ آبان ۹۴ عاشورا حسینی بود، وقتی آمدی خانه خندیدی و گفتی فردا برای سالگرد ازدواجمون کیک میخرم.
فردایش یک کیک بزرگ طرح قلب و نارنجی رنگ خریدی…
۲آبان سال ۹۵ بعد از بافتن کلاه برای مدافعان حرم آمدم و به منزل مشترکمان نگاه کردم، کوچه خلوت بود و هیچ کسی نبود… نشستم و روبروی خانه ایی که اکنون فقط یادت را دارد گریستم…
و اینبار،
۲ آبان ۹۶ سالگرد ازدواجمان است و من اینبار در سوریه ام. بی تو و در فراق تو…
فقط خداوند میداند که دلم را از کیلومترها دورتر از پیکر تو راهی کردهام…
اشک هم امان نوشتن به من را نمیدهد. برای بدرقه تو به جایگاه ابدیت همه مهمانها آمدند ولی امشب من و قلبی تکه پاره و تو که در دل خاک خوابیدهایی…
اینجا باران نمنم میبارد، زیبا و دلنشین، تو را اینجا بیاد میآورم.
و عشق درد بزرگی است.
وقتی درمانش در دستان کسی است که دیگر نیست…
?