چرا به حسين(علیه السلام) نيازمنديم؟
زمانه خودمان را بنگريم كه امروزه علم، به «فن اندازهگيري» تقليليافته و از ساحت قدسي علم كه مقام كشف حقيقت است، سراسر غفلت مي شود و لذا به حسين(علیه السلام) نيازمنديم تا ما را به قدس برگرداند. همچنانكه ديروز تقوا به اندازة ريش و نزديكي به معاويه بود و از اتّصال انسان به عالم غيب، سراسر غفلت شده بود. و حسين(علیه السلام) ميخواهد پايه اين دو معادله يعني «علم تقليليافته» و «دين تقليليافته» را برهم زند و بشر را متوجّه رازهايي كند كه در فضاي رُمي-معاويه اي ديروز و امروز همه به فراموشي رفته است و ديگر نه رازهاي غيبي مدنظر مانده، و نه حيرت ديني عامل شورآفريني زندگي هاست، و نه محبّت به دين رسولالله(صلی الله علیه و آله) رسم زمانه است.
و حسين(علیه السلام)راه را نشان داد كه بايد عالَم، عالَمي ديگر شود و راه برگشت به شور ديني و محبّت به خدا و رسولش را نشان داد و عمق فاجعه اي را كه با جداشدن انسان از عالَم قدس در نظام اجتماعي رخ ميدهد آشكار ساخت و روشن كرد روح زمانه در مقابل وارستگي هاي حسين(علیه السلام)، كه حامل سنّت رسولالله(صلی الله علیه و آله) است، حرفي جز كشتن او ندارد.
جهان معاويه يك جهان كاهشيافتة محدود است، و تا صفر شدن انسانيّت انسان ادامه مي يابد. تندرستي و زندگي دنيايي و احترام به جسم و تن، تمام مقصد انساني مي شود كه در فرهنگ معاويه زندگي ميكند، و توقف در ظواهر، ميدان تلاش و اصل حيات انسان خواهد بود. و علوّ انساني و آزادي از وَهم ها و خيال ها، آرمان و كابوسي باورنكردني مي شود. و اينجاست كه حياتي ماوراي تن را انتخاب كردن، ويران نمودن تمام ساختارهاي جهان معاويه اي است.
و حسين(علیه السلام) به چنين ويراني دست زد تا انسان را از پوچي و سردرگمي برهاند و مبناي نوع انتخاب انسان تغيير كند.
در نظام معاويه اي تأكيد بر سلامتي جسم است، هرچند تقوا و معنويت به قتلگاه كشيده شود.
وقتي بيش از اندازه به بدن و نيروي بدني و غذاهاي بدني توجّه شد، جايي براي معنويت در صحنه نمي ماند و بيماري حقيقي كه سرگشتگي روح است به راحتي پنهان ميشود و حسين(علیه السلام) جامعه را متوجّه اين بيماري نامحسوس نمود. در حكمت حسيني، تن، بيمقدارترين چيزي است كه بايد در اين راه خرج شود، حتّي تن خود امام، تا عمق انحراف پيدا گردد.
امام اگر تن خود را بگيرد، رازِ نهايي انسان همچنان پنهان مي ماند و انسانها در عرصة غفلتِ از گوهر خود، تندرستي را مقصد خود مي گيرند و ايمان داري، فرع و آرام آرام فراموش مي شود.
پی نوشت:
کربلا مبارزه با پوچی ها اصغر طاهرزاده