مؤلفه های خنده های حکیمانه
1. حق گویی،
2. رضايت خداوند،
3. تفـرقه زا نبودن،
4. هزل و هجو ممنوع
5. رعايت حدود شرعي
6. تقويت روابط عاطفي،
7. رعايت حدود اخلاقي
8. قهقهه مستانه ممنوع،
9. اهانت به اقوام ممنوع،
10. تعادل در شوخي و خنده،
11. حکمت و ادب آموز بودن،
12. متناسب با شخصیت افراد،
13. غم زدایی از خود و دیگران،
14. متناسب با جنسیت مخاطب،
15. دلقک نكردن خود و ديگران،
16. شاد کردن دل خود و دیگران،
17. رعایت شرايط و مقتضای حال،
18. اهانت به جنس مخالف ممنوع،
19. نداشتن قصد لذت جنسي نامشروع
20. اهانت به ادیان و مذاهب دیگر ممنوع،
21. متناسب با سن و فهم و فرهنگ مخاطب،
22. اهانت به افراد حقيقي و حقوقي و اقوام ممنوع،
23. ايجاد نشاط برای عبادت و کسب و کار حلال و معاشرت سالم.[1]
پی نوشت :
1. محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ص329 و 330.
دو رکن خوشبختی(بانو امین)
در افراد بشر مخصوصاً در جماعت بانوان کسی پیدا نمی شود که آرزوی خوشبختی و سعادت مندی در دل خود بپروراند، لکن چنین گمان می شود که سعادت و خوشبختی یک سرنوشت ازلی است و حصول آن ما فوق تدبیر بشر است، این است که در مقام تحصیل آن بر نمی آید و کم کسی پیدا می شود که از بخت و اقبال خود راضی و خرسند باشد. خوشبختی و کامیابی در چیزهائی نیست که تصور می کنید و آرزو دارید. وقتی به آن برسید و در پس هر آرزوئی صدها آرزوی دیگر همراه دارید و عمر عزیز خود را به همین طور می گذرانید، این ها آرزوهای بچه گانه است ریشه خوشبختی و بد بختی را در باطن خود پیدا کن.
بدبختی و خوشبختی
پیش از آن که وسائل خوشبختی را فراهم کنید بایستی بدانیم خوشبختی چیست و بد بختی کدام است؟
هر کس از دریچه فکر خود به حسب آمالی که دارد خوشبختی و سعادت را طوری بیان نموده و برای اثبات آن می کوشد. اگر خوب دقت کنید می فهمید که خوشبختی دو رکن دارد:
رکن اول: آسایش بدن و صحت مزاج، رکن
دوم: آسایش فکر و استراحت خیال و آرامش روح
بدن وقتی سالم است که سلولهای بدن از حالت طبیعی خارج نشوند و اعتدال و قوا و تعادل اجزاء و توازن بین آنها بر قرار باشد و حفظ الصحۀ بدنی یکی از شرائط اساسی نیل به سعادت به شمار می رود، بلکه صحت بدنش اساس هر فضیلتی و منشاء هر نیک بختی و سعادتی است. روح سالم در بدن سالم است و روح و بدن در یکدیگر تأثیر و تأثر کامل دارند، اگر لطمه ای به بدن وارد شود به طوری که اخلاط فاسده در بدن تولید شود و تعادل بین اعضاء و توازن بین قوا را زیان رساند، مسلماً روح را از حرکت صعودی باز می دارد، یعنی امراض بدنی مانع از ترقیات روحانی می شود و انسان را زبون و بیچاره می گرداند، آن وقت شقاوت و بدبختی راه باز می کند و به انسان هجوم می آورد، پس بایستی حتی الامکان مراعات حفظ الصحه نمود و بدن را سالم و معتدل نگاه داشت.
«آسایش فکری» وقتی تأمین می گردد که وحشت از «حوادث احتمالی» در کار نباشد و آرزوی مال از بین برود و هیچ خوشبختی به قدر راحت دل بزرگ نیست و آرامش روح وقتی نصیب بشر می گردد که دو اصل اساسی را کاملاً مراعات نماید :
اول: عقائد صحیح و ایمان به مبدء و معاد،
دوم: اخلاق نیکو که منشاء اعمال نیک گردد.
چنانچه گفته اند همه بد بختی ها از درون ما بر می خیزد و سبب آنها خود ما هستیم. ما سهواً می پنداریم که آنها از بیرون می آیند در صورتی که خود ما آنها را در داخل خود با سرشت خودمان می سازیم.
خوشبختی بیشتر مربوط به روح است و ریشه آن را در عقل و ادراک خود شخص بایست پیدا کرد و هر قدر درجه معرفت بالا رود معرفت نفس بهتر نمایان می شود و معرفت به حق که اصول دیانت است با معرفت به نفس ملازم یکدیگرند ، چنانچه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده:
«هر کس خودش را شناخت خدای خود را می شناسد» و هر کس خود را شناخت مرتبه و مقام خود را نیز می شناسد و توقعات بیجا نمی نماید و حضرت امیر (علیه السلام) فرموده: «مَن سَألَ فَوقَ قَدرِهِ استَحَقَّ الحِرمانَ؛ یعنی هر کس سئوال کند بالاتر از قدر خود مستحق محروم شدن است.» پس عاقل هرگز در پی آرزو به آن چه در دسترس او نیست نمی گردد و خود را در طلب آن رنج نمی دهد.
فساد اخلاقی و شهوت پرستی و عیاشی و بی عفتی و دزدی و دروغ و خیانت و صدها جنایاتی که امروزه بین مردم شایع گردیده ناشی از عدم ایمان به مبدء و معاد است، ایمان یک عامل قوی و یک پلیس باطنی است که انسان را از کارهای زشت که منافی با تقوی و عفت است باز می دارد .
کسی که دین و ایمان ندارد به هیچ وجه نباید از وی منتظر خیر و خوبی باشیم و هرگز سعادت و خوشبختی نصیب او نخواهد شد، زیرا که نفس انسان مثل اسب شروری ماند که اگر جلو وی را رها کنیم خودش و سوارش را به هلاکت می اندازد و یگانه جلوگیر او ایمان به خدائی است که عالم به ظاهر و باطن وی است و پس از آن جلوگیر شهوات عقل است که به میزان شرع عمل نماید.
پس از اینجا معلوم می شود که اول قدم به سوی سعادت و خوشبختی تحصیل ایمان و عقائد صحیح به مبدء و معاد و تطبیق امور با قوانین محکمه اسلام است .
اگر طالب سعادت و نیک بختی می باشید و می خواهید از زندگی لذت ببرید دل و سریره خود را از آلایش اخلاق زشت و صفات ناشایسته پاک گردانید و حسد و طمع و خود خواهی و بخل و کینه و آرزوهای بیجا و توقعات بی مورد در خود راه مدهید تا آن که آن فطرت اولیه ای که خداوند در روح شماها نهاده ظاهر گردد
یعنی فطرت توحید که در آیات قرآنی اشاره به آن فرموده و در احادیث تصریح شده که : ( خداوند فطرت و طبیعت اولیه هر کس را بر توحید قرار داده).
اگر دل قدری تصفیه شود و جلاء پیدا کند ( به عین الیقین) ارتباط خود و موجودات را به حق تعالی مشاهده می کند.
اگر به چشم حقیقت نظر کنی جهان را *** به هر چه می نگری جز خدا نخواهی دید
چنانچه موقع دعاء و عرض حاجات بسوی (قاضی الحاجات) مخصوصاً موقع اضطرار و بیچارگی و درماندگی خوب این مطلب نمایان می شود ،یعنی هر کس می فهمد که کسی هست که قادر به رفع گرفتاری اوست .
خلاصه اول قدم ما بسوی سعادت و خوشبختی این است که دارای ایمان به مبدء و معاد باشیم.
اسلام چیست و ایمان به مبدء کدام است و معارف به چه چیز تحقق می پذیرد؟[1]
براي مطالعه ادامه متن رجوع كنيد:http://www.banooyeirani.ir/index.php?option=com_content&task=blogcategory&id=335&Itemid=440
پی نوشت :
1.روش خوشبختي، بانو امين، ص2-6.
تاثیرات فیلم های غیر اخلاقی بر روابط زناشویی
امروزه شاهد فعالیت زیاد رسانه های مختلف در زمینه ی ترویج باورهای غلط در مورد روابط جنسی هستیم ، یکی از راهکارهای این رسانه ها پخش فیلم های مستهجن است . این فیلم ها تاثیرات بسیاری را بر ذهن افراد بر جای می گذارد و پیامد های روحی و رفتاری زیادی دارد که از مهم ترین آنها می توان به تاثیر آن بر رابطه زناشویی اشاره داشت.
• کاهش اعتماد به نفس: تماشای فیلم های جنسی با توجه به رفتارهای اغراق آمیز بازیگران کم کم باعث می شود زوجین درباره طبیعی بودن عملکرد جنسی خود دچار تردید شوند و خود را بسیار ضعیف تر از آنچه هستند، بپندارند و از روابط زناشویی بیش از گذشته فاصله بگیرند.
• مقایسه منفی: جذابیت های اغراق آمیز و تصنعی چنین فیلم هایی گاهی باعث می شود جذابیت های همسر، کمرنگ شده و با تشدید بی میلی جنسی همسر، میزان فعالیت جنسی زوجین از مقدار فعلی نیز کمتر شود.
• تقلید: برخی رفتارهای بازیگران این فیلمها با وجود جذابیت های بصری، گاه بسیار دردناک و آسیب زننده است و زوجین ناآگاه که سعی در تقلید از آن دارند، موجب بی رغبتی همسر به روابط زناشویی می شود.
وابستگی: هرچند در ابتدای امر زوجین با قصد بهبود روابط فیمابین به تماشای چنین فیلم هایی می نشینند اما در ادامه، یکی از زوجین یا هر دو متوجه میشوند که اگر در گذشته وقتی را برای با هم بودن صرف می کردند اکنون همه یا بخشی از آن وقت را برای دیدن انواع و اقسام فیلم های مستهجن پر میکنند و به این ترتیب، فیلم هایی که قرار بود باعث نزدیکی بیشتر زوجین به یکدیگر شود اکنون عاملی برای فاصله بیشتر آنها از یکدیگر شده است.
پی نوشت :
منبع: صد هزاران دام و دانه است اي خدا، كتابخانه سايت انجمن گفتگوي ديني
خدا بهت توفیق بده
شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت،لااله الا الله یادشان می داد،آن را برایشان شرح می دادوبر اساس آن تربیتشان می کرد.
روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد،زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست داشت.
شیخ همواره طوطی را محبت می کرد واو را در درسهایش حاضر می کردتا اینکه طوطی توانست بگویدلااله الا الله
طوطی شب و روز لااله الاالله می گفت.امایک روز شاگردانش دیدند که شیخ به شدت ناله ونوحه می کند.
وقتی از او علت را پرسیدندگفت طوطی به دست گربه کشته شد.
گفتند:برای این گریه می کنی؟اگربخواهی یکی بهتر از این را برایت تهیه می کنیم.
شیخ پاسخ دادمن برای این گریه نمی کنم.ناراحتی من از این است که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد که مرد.با آن همه لااله الا الله که می گفت وقتی گربه به او حمله کرد،آن را فراموش کردوتنها فریاد می زد.زیرا اوتنها با زبانش می گفت وقلبش آن رایاد نگرفته ونفهمیده بود.
سپس شیخ گفت: میترسم من هم مانند این طوطی باشم تمام عمر زبانم لا اله الا الله بگویم و وقتی که مرگ فرا می رسدفراموشش کنم وآن را ذکر نکنم!!!زیرا قلوب ما هنوز آن را نشناخته است.
دانش آموزان از ترس صداقت نداشتن در کارهایشان به گریه افتادند.
چیزی بزرگتر از اخلاص درکارهابه آسمان نمی رودوچیزی بزرگتر از توفیق از آسمان نازل نمی شود.
توفیق در کارها از جانب خدا به اندازه اخلاص ما در کارهایمان است.
اخلاص یعنی چی؟؟؟
مضمون یکی از سخنان شیخ رجبعلی خیاط این بود که می فرمودند:برای خدادوست داشته باشیدهمسرتان را ،بچه هاتان را و…همه کارهاتان برای خدا باشد راه رفتن،غذا خوردن،نماز خواندن،نگاه کردن،کارهای معمولی خانه،درس خواندن و حتی سوزن به لباس زدن"لباس دوختن"و……….. این یعنی اخلاص
از خدا پروا کنیم
تا پر، وا کنیم
پی نوشت:سایت کیمیای محبت با اضافات
موش هاي دنياي مجازي امروز
بین اصفهانی های حسابگر و مقتصدي (نه خسیس)، معروف است كه وقتی می خواستند پل بزرگ و تاریخی خواجو را بسازند، براي درخواست كمك مالي مي روند پيش جناب خواجو، سرمایه داران بزرگ شهر، رفتند. هنوز سخن را شروع نکرده، مي بينند خواجو به شاگردش با اعتراض می گوید: چرا چوب کبریت که با آن چراغ را روشن کردی دور انداختی؟! مي توانستي از آن برای چراغ بعدی هم استفاده کنی.
وقتی این برخورد و اين دقت عجيب را از جناب خواجه مي بينند، با خودشان مي گويند از اين مرد خيري به كسي نمي رسد! اما حتماً مي دانيد كه پل خواجو همان طور كه از اسمش پيداست، با كمك بسيار او ساخته مي شود. خواجو در تعجب ميهمانانش مي گويد: اگر من سرمایه و ثروت بسيار دارم، از سر همین اسراف گریزی ها، حساب وکتاب ها و دقت هاست.
فرد اخلاق مدار نیز مثل همين تاجر موفق، اهل حساب وکتاب دفتری و مکتوب روزانه است.
مرحوم شيخ حسن علي نخودكي، عالم و عارف مشهور كه اتفاقاً او هم اصفهاني است، در مسائل معنوي بسيار مقتصد و حسابگر بود. وقتي از ايشان مي پرسند چگونه به این مقامات رسیدی؟ در پاسخ مي گويد: من اهل حساب وکتاب بودم. نورانیتی را که از عبادات و اعمال خوبم به دست می آوردم، ولخرجی نداشتم و پس انداز می کردم و با گناه و خروج از حدود الهی به آن ها چوب حراج نمی زدم.
در فضای مجازی نيز که گویی دنیایی دیگر با تمام امکانات دنیای واقعی است، اگر دقت نکنیم و اهل حساب وکتاب نباشیم، باخته ايم! اگر هر بار كه گناهی مرتکب می شویم، بگوييم فقط همین یک بار است، یا «یک شب كه هزار شب نمیشه!»، فقط همین ایمیل یا چت نامشروع، همين يك شوخی با نامحرم، همین يك کلیپ مستهجن، همین داستان محرک، همین نسبت دادن مقاله دیگری به خود و نیاوردن نام مترجم و نویسنده واقعی، همين دانلود غیرمجاز و…، غافل شده ايم كه همین «یک بار ها» يك بار سیلی میشود و سرمایه معنوی و وجودی ما را با خود میبرد.
مولوی در تمثیلی زیبا می گوید اگر برنامه خودسازی و محاسبه نداشته باشیم؛ گناهان تدریجی را به حساب نیاوریم، کارمان مانند فردي است که موش به انبارش زده، ولي بي خبر از همه جا پیوسته گندم در آن ذخیره می کند و دلش خوش است که سرمایه بسياري به هم زده است. موشهای کوچک و بزرگ گناه، آهسته و پیوسته، گندم عبادت ما را با خود می برند و جز افسوس و حسرت برای ما نمی گذارند. به همین دلیل است که عمری از ما می گذرد، ولی حساب بانکی معنوی ما در شعبه ملکوت خالی و یا بسیار ناچیز است. موش هاي كوچك و بزرگ مَثل گناهان ريز و درشت اند؛ ممکن است کوچک و بزرگ داشته باشند، ولی واقعیت این است كه موش گناه کوچک هم باشد به سهم خود منشأ بیماری، آلودگی و ویرانی است. همین موش هاي كوچك نيز به تدریج بزرگ مي شوند و اثرات منفی آن ها بیشتر و بیشتر خواهد شد.
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست
تذكر: براي آگاهي از آسيب هاي تربيتي و اخلاقي و راه هاي دفع و درمان آنها به اين كتاب رجوع كنيد. صد هزاران دام و دانه است اي خدا (زهرها و پادزهرهاي تربيتي در فضاي مجازي)، سايت گفت وگوي ديني
http://www.askdin.com/thread53961.html
پی نوشت :
1.ماهنامه خانه خوبان، محمدحسين قديري، شماره 86، ص12
مهمترین راههای رسیدن به آرامش روانی چیست؟
راههاي رسيدن به آرامش رواني ازنگاه قرآن
1- ايمان:
ايمان عبارت است از باور وتصديق قلب به خدا ورسولش،آنچنان باور وتصديقي كه هيچگونه شك و ترديدي بر آن وارد نشود.
در قرآن در سوره مباركه فتح مي خوانيم:“هوالذي انزل السكينه في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانامع ايمانهم… ” «اوكسي است كه آرامش را در دلهاي مؤمنان نازل كرد تا ايماني به ايمان شان بيافزايند…». اولين برداشتي كه صورت مي گيرد اين است كه بدون ايمان، آرامش روحي ورواني وجود ندارد.
يقيقا داشتن آرامش در زندگي نخستين چشمه خوشبختي است وكسي كه از اين نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختي نيز محروم است . انسان با ايمان از همة اينها آسوده است وهمة افكار واهداف وانديشه هارا تحت لواي يك هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش مي كندوبه سوي آن مي شتابد وآن عبارتست از خشنودي خداي متعال. ديگر كاري به اين ندارد كه مردم از او خشنود باشند يا بر او خشم گيرندوهميشه در يك آرامش روحي به سر مي برد.
2- ذكر:
معناي جامع ذكر همان يادآوري به قلب وزبان است كه گاهي در برابر غفلت وگاهي در برابر نسيان به كار مي رود.
قرآن يكي از عوامل آرامش را ‘’ذكر'’(ياد خدا)معرفي كرده است. چنانچه مي فرمايد:
«الّذين آمنوا وتطمئنّ قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئنّ القلوب» «آنها (كساني كه به خدا برمي گردند)كساني هستند كه ايمان آورده اند، ودلهايشان به ياد خدا مطمئن (وآرام) است،آگاه باشيد،تنها با ياد خدا دلها آرامش مي يابد».
یادخدا تنها به ذكر زباني نيست اگرچه يكي از مصاديق روشن ياد خداست. زيرا آنچه مهم است به ياد خدا بودن در تمام حالات خصو صا در وقت گناه است.
وبهترين نوع ياد خداوند هم (نماز)است. چرا كه فرمود: ‘’اقم الصلوه لذكري'’ (نماز را براي ياد من به پا دار)
3- توكّل:
قرآن يكي ديگر از عوامل آرامش را “"توكّل “” واگذاري همة امور به خدا معرفي مي كند. به عنوان نمونه در سوره مباركه طلاق مي خوانيم”“ويرزقه من حيث لايحتسب ومن يتوكل علي الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قد جعل الله لكل شي ء قدرا”” “"واورا از جايي كه گمان ندارد روزي مي دهد، وهر كس بر خدا توكّل كند كفايت امرش را مي كند، خدا فرمان خود را به انجام مي رساند وخدا بر هر چيزي اندازه اي قرار داده است"".
كساني كه در زندگي احساس فقر وناداري مي كنند ويا دچار ناراحتيها ونگراني هاي ديگري شده اند، براي رفع همة اين مشكلات بهتر است به قدرتي كه فوق قدرتهاست وفنا ناپذير است اعتماد
كنند. چون قدر تي بالاتر از قدرت الهي نيست و به خير ومصلحت بندگانش واقف است. منظور از توكّل بر خدا اين است كه انسان تلاشگر كار خود را به خدا واگذارد وحلّ مشكلات خويش را از او بخواهد.
4- تقوي وپرهيزگاري:
تقوي از ماده (وقايه) به معني نگهداري است وبه اين معني كه انسان خود را از زشتيها وبديها وآلودگيها وگناهان نگه مي دارد.
تقوي يك نيروي كنترل دروني است كه انسان را در برابر طغيان شهوات حفظ مي كند ودرواقع نقش ترمز نيرومندي را دارد كه ماشين وجود انسان را در پرتگاهها حفظ واز تند رويهاي خطرناك، باز مي دارد.
يكي از آياتي كه مي توان اين برداشت را از آن داشت كه تقوي از عوامل آرامش است،آيه شريفة:
(الا انّ اولياء الله لاخوف عليهم ولا هم يحزنون الّذين آمنوا وكانوا يتّقون لهم البشري في الحيوه الدنيا والآخره….)
«آگاه با شيد (دوستان و) اولياي خدا نه ترسي دارند ونه غمگين مي شوند همانا كه ايمان آوردندو(از مخالفت فرمان خدا)پرهيز مي كردند در زندگي دنيا وآخرت،شاد(ومسرور)ند.
كه دراين آيه اهل ايمان وتقوا را بشارت داده است كه براي آنها در دنيا وآخرت ترس وناراحتي وجود نداردوآنها در امنيت وآرامش به سر مي برند.
5- توبه:
توبه وباز گشت از گناه وحركت به سوي خدا، تنها راه نجات گناهكاران، وسيله تقرّب ودوستي با خدا، تبديل كننده سيئات به حسنات ومايةاميد نا اميدان ونخستين مقام عارفان واوّلين منزل سالكان كوي دوست است.
يكي از آياتي كه به گونه اي اشاره به موضوع مورد بحث ما داردوبه گونه اي آرامش را در نهاد گنه كاران ايجاد مي كندوآنها را به رحمت الهي اميد وار مي سازد اين آيه شريفه است كه: «قل يا عبادي الّذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله انّ الله يغفر الذنوب جميعا انّه هو الغفور الرحيم»
(بگو اي بندگان من كه بر خود اسراف وستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خداوند همة گناهكاران را مي آمرزد زيرا او بسيار آمرزنده ومهربان است.)
چون خاصيّت توبه بازگشت به خداوند است وموجب تخليّة روان از فشار گناه مي شود وحالت پاكي وطهارت نخستين را به انسان بر مي گرداند. براي همين احساس آرامشي عميق وجود انسان را فرا مي گيرد. ووقتي آرامش روحي ورواني ايجاد شد، انسان در زندگي به توفيقات عجيبي دست پيدا مي كند.
6- انس با قرآن:
قرآن كه خود يك نسخة شفا بخش براي همة دردها مي باشد، خود را به عنوان يك عامل جهت تسكين قلبها ومحكم كردن دل وآرام بخش معرفي مي كند. وهر كس با اين نسخة الهي انس بيشتري داشته باشد وبر خواندن آن مداومت داشته باشد احساس اطمينان وآرامش بيشتري بر وجودش حاكم مي شود.
قرآن خطاب به پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مي فرمايد: «وقال الّذين كفروا لو لا نزّل عليه القرآن جمله واحده كذلك لنثبت به فؤادك ورتّلناه ترتيلا»
(وكافران گفتند: چرا قرآن يكجا بر او نازل نمي شود ؟! اين به خاطر آن است كه قلب تورا به وسيله آن محكم داريم و(از اين رو)آن را به تدريج بر تو خوانديم.)
از اين آيه بر داشت مي شود كه به تدريج خواندن قرآن ومداومت برآن موجب استحكام قلب ودل مي شود. ووقتي كه قلب انسان ثابت ومحكم شد، هيچ غم وناراحتي نمي تواند آرامش آن را بر هم بزند.
” كلمة فؤاد به معناي قلب است ومراد از آن چيزي است كه انسان با آن اشياء را درك مي كندوآن همان نفس انسان است. “
پس همانگونه كه نزول تدريجي قرآن بر قلب آن حضرت پيامبر (صلی اللهعلیهوآله وسلم)موجب آرامش وسكون نفس ويا استحكام نفس او مي گردد؛ تلاوت مستمر وانس مداوم با آيات قرآن، مي تواند موجب تثبيت قلوب وآرامش نفس میشود.