حمایت از یتیمان
وَ آتُوا الْيَتامي أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلي أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبيراً؛ اموال یتیمان رابعد از بلوغ به دست آنها بدهید و مال بد و نامرغوب خود را به مال خوب ومرغوب آنها تبدیل نکنید 2 نساء
1- دادن اموال یتیم به یتیم وقتی به حد رشد رسید از وظایف کسی است که اموال نزد اوست
2- نباید اموال یتیم را با اموال بد خودمان عوض کنیم و یا اینکه اموالشان را با اموالمان مخلوط کنیم
3- ذکر این آیات در مورد برگرداندن اموال یتیمان نشان دهنده اهمیت موضوع است
4- خداوند اخطار داده که خوردن اموال یتیم گناهی بزرگ است تا بعدا اظهار بی اطلاعی نکنیم
5- چون یتیم پشتوانه خود (پدر و مادر) خود را از دست داده نباید ما هم پشتوانه اقتصادی او را تصاحب کنیم
6- حتی اگر یتیم از اموال خودش آگاهی ندارد دلیل نمی شود که اموال او را مالک شویم
7- در صورت خوردن اموال یتیم گناهی بزرگ مرتکب شده ایم یعین علاوه بر یتیم طرف حساب ما خداوند می شود پس باید مواظب باشیم.
8- احوال یتیم را به خودش بدهیم نه اینکه آن را به فردی بدهیم که آن را از بین می برد چون ما مسئول هستیم
9- در حفظ و برگرداندن امانت کوشا باشیم بخ خصوص امول یتیم
10- در امانت خیانت نکنیم
11- مقدار مال یتیم که نزد ماست مشخص باشد تا با اموال ما مخلوط نشود
یتیم نوازی را از مولی متقیان امیرالمومنین بیاموزیم..
عندالمطالبه یا عندالاستطاعه؟
وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنيئاً مَريئا؛س اگر چیزی از مهر خود را از روی رضا و رغبت به شما بخشیدند،پس از آن بهره مند شوید که شما را حلال و گوارا است 4 نساء
1- تذکر به مردها مهریه عندالمطالبه است پس هر مقدار که توانایی دارید مهریه به زن دهید
2- نگویید کی داده و کی گرفته: مهریه حق زن است و می تواند بگیرد.
3- تذکر به زنها: می توانید مقداری از آن را به همسرتان ببخشید.
4- مهریه پشتوانه اقتصادی زن به حساب می آید و این لطفی است که خدا برای زن انجام داده است پس زن هم باید لطف بکند و هر چه قدر شوهر در حد توانش بود را مهر قرار دهد.
5- در دادن مهریه زن را اذیت نکنید و به خوبی به او بدهید.
6- مهر زن را به خود زن بدهید.
7- زیاد و کم بودن مهریه باعث عزت زن نمی شود بلکه پشتوانه ای است برای زن.
8- مهر زن یک بدهی است بر گردن مرد پس مرد درذکر بدهی ها مثلا در وصیت قید نماید.
در تعیین مهریه سخت گیر نباشیم و حضرت زهرا را الگو قرار دهیم.
قرض نیکو
مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛ پس خدا وام او را به چند برابر افزون کند و خداست که تنگی ووسعت می بخشد و شما بسوی او باز می گردید) و همچنین برای تشویق و تهییج مؤمنان برای آنکه قرض الحسنه بدهند، می فرماید: که آن را برای آنها دویا چند برابر می کند و قبض به معنای گرفتن چیزی و بسط به معنای مقابل آنست ،در بیان این سه صفت یعنی (قابض ، باسط و مرجع عباد) برای فهماندن این معناست که آنچه درراه خدا قرض بدهند هدر نمی رود و باطل نمی شود و هیچ بعیدنیست که به چند برابر تبدیل شود ،چون خدا قابض است ،یعنی خداست که این قرض را می گیرد و باسط است یعنی هر چه را بخواهد زیاد می کند و مرجع است ، یعنی شما به سوی او باز می گردید و آن مبلغ افزوده را پس می گیرید، آنهم بصورت تمام و کمال . 245 بقره
1- هر کس انفاقی در راه خدا می کند نباید منتی بگذارد چون همه آنچه ما داریم از آن خداست و ما فقط یک واسطه هستیم.
2- لطف خدا آنقدر زیاد است که نعمتی را که به ما داده و ما انفاق می کنیم را برای ما چند برابر می کند.
3- وقتی می بخشی اولا فکر نکن آن مال متعلق به تو بوده بلکه از آن خداست ثانیا فکر نکن با انفاق مالت کم می شود چون کم و زیاد شدن اموال بدست خداست پس زمان انفاق مغرور نشو و بگو من انفاق کردم شاید روزی خودت محتاج شوی
4- این مالیکه خدا به تو داده جهت آزمایش است که آیا در راه خدا انفاق میکنی؟
5- دارا و ندار به سوی خدا برمی گردند فقط خودشان می مانند و اعمالشان.
6- سعی کنیم قرض و انفاق ما بدون نسبت باشد و اگر فقیری را می شناسیم قبل از اینکه او طلب کند در صدد رفع نیاز او برآییم.
7- خداوند قادر است همه نیازمنده را روزی دهد ولی روزی آنها را در اموال دیگران قرار داده تا آزمایش بشوند و خودشان ببینند چه می کنند
8- امام حسن مجتبی علیه السلام بهترین مصداق انقاق کننده در راه خداست.
شادی واقعی
ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ؛این ( عذاب ) به سبب آن است که در روی زمین به ناحق شادی می کردید ، و نیز به خاطر آن که ( با گناه ) سرمستی می کردید. 75غافر
1- شاد بودن خوب است ولی تا زمانیکه به ناحق نباشد
2- شادی که به ناحق باشد و از زوی غرور عذاب را به دنبال دارد
3- شادی به ناحق ما را از حق پروردگار دور میکند
4- عذاب هایی که می شویم بدون دلیل نیست شادی با غرور
5- غرور در هر کالی بد است چه در حالت شادی باشد چه غم
6- مغرور فقط می خواهد خودش شاد باشد
7- شادی کردن به ناحق و با غرور و غفلت از خدا روی زمینی که متعلق به خداست خود خواهی است و بسیار ناپسند همانطور که حکومت های فاسد که به ناحق بر مردم حکومت می کردند و به این دلخوش بودند که به طور موقت حکومت را از اهل بیت گرفتند از بین رفتند بقیه کافران روی زمین هم از بین می روند.
علم خدا نامحدود است
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في کِتابٍ مُبينٍ،خزائن و گنجینه های غیب ( که زیر کلمه «کن» است ، و حقایق و حدود آنها ) نزد اوست ، کسی آنها را جز او نمی داند ، و ( از آنها که به صفحه وجود آمده ) آنچه را در خشکی و دریاست می داند ، و هیچ برگی فرو نمی افتد جز آنکه آن را می داند و دانه ای در تاریکی های ( زیر ) زمین و هیچ تر و خشکی ( از میوه جات و حبوبات ) فرو نمی افتد جز آنکه ( در علم ازلی او و ) در کتابی روشن هست. 59انعام
1- کلید اسرار غیب نزد خداست یعنی خداوند هرکه را بخواهد و به هر اندازه که بخواهد او را از غیب مطلع می کند
2- خدا همه را می داند فرقی ندارد در دریا باشد یا در خشکی
3- افتادن برگ نشان از مردن و روییدن دانه نشان از حیات است پس فقط خداوند زمان مردن و حیات رامی داند.
4- حتی دانه ایکه در ظلمات زمین است را می داند چه برسد به نیتها و افکار ما
5- اگر باد بیاید و همه برگ های درختان بریزند جز خدا کسی نمی داند از کدام درخت به چه اندازه ریخت پس خداوند می داند در یک لحظه همه بندگان چه می کنند.
6- همه امور در کتاب مبین وجود دارد پس اعمال ما ثبت می شود.
7- علم خداوند نامحدود است پس ما هر اندازه هم که علم داشته باشیم در برابر علم خداوند هیچ است.
8- هر چه در اعماق دریا و خشکی و زمین تحقیق کنیم مطالب جدیدتری بدست می آید و این مطالب گسترده است و جز خدا هیچ کس آنها را نمی داند.
خداوند اشرف مخلوقات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را از امور غیب آگاه می ساخت.
بگو خدایا شکرت
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَيْءٍ حَتَّي إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ؛پس چون آنچه را که بدان یادآوری شده بودند فراموش نمودند درهای همه چیز را ( از نعمت های دنیا برای استدراج و تکمیل آزمایش ) بر روی آنها گشودیم تا چون به آنچه داده شدند خوشحال گشتند و دل بستند به ناگاه به کیفرشان گرفتیم پس یکباره وامانده و نومید شدند. 44انعام
1- انسان نعمت های خدا را فراموش می کند.
2- این آیه جواب خوبی است برای کسانی که می گویند چرا خداوند به کافران نعمت های زیادی می دهد.
3- خداوند به خاطر ناسپاسی انسان او را مجازات می کند.
4- خداوند به انسان ناسپاس نعمت های فراوان می دهد ولی بازهم ناسپاس تر می شود و شاکر نمی شود
5- عذاب ناگهانی است پس ناگهان نعمت های او گرفته می شود.
6- انسان نمی داند درهای نعمت را خدا باز کرده پس سرکشی و طغیان و اسراف می کند.
7-بعضی مواقع نعمت زیاد در اثرتلاش انسان نیست بلکه به خاطر امتحان نکردن یا به خاطر ناسپاسی اوست تا عذاب شود.
8- به نعمت های زود گذر ذنیا دلنبند چون از بین رفتنی است .
9-همه نعمت ها از طرف خداوند است پس چرا ما فراموش می کنیم.
10- خداوند تواناست هم می تواند نعمت بدهد هم می تواند آن ها را بگیرد
اهل بیت شاکر نعمت های خدا بودند و در بعضی مواقع همه آنها را می بخشیدند چون دهنده نعمت را خدا می دانستند