کدام گناه در پیشگاه خداوند صغیره است؟؟؟
از اولین گناهانمان فراموشی گناهانمان است! اولین خطاهایمان صغیره فرض کردن گناهانمان است ! اولین غفلت نابخشودنی مان این است که خود را منزه از برخی گناهان می دانیم.
کدام گناه در پیشگاه الهی صغیره است؟ چنین می اندیشیم که اگر این گناه را در مقابل خداوند انجام دهیم ، مرتکب خطای بزرگی نشده ایم ؟اینکه خود اولین گناه است!
از آن رو هیچ گناهی را نمی توان صغیره نامید که تمامی گناهان در پیشگاه خداوند، شدید و سخت هستند! نباید به کوچکی گناهی نگریست، بلکه باید در این تامل نمود که چه کسی را نافرماین نموده ایم . به راستی اگر خداوند را باور داشته باشیم ، کدامین گناه صغیره است؟ مگر نفرمودند:«اگر اصرار بر گناهی باشد دیگر آن گناه، صغیره نیست.»
و توضیح فرمودند :«اصرار بر گناهی این است که نسبت به گناه، لا ابالی شده ، پس از انجامش ، توبه از آن را لازم نشمریم .»پس لزومی بر تعدد و تکرار گناه نیست تا اصرار نامیده شود.
اصرار بر گناه اگر گناهی کرده ، دوباره آن را مرتکب شویم در حالی که هنوز از گناه قبلی پشیمان نشده و توبه نکرده باشیم. دراین صورت دیگر گناه، صغیره نخواهد بود. هر گناهی در مقابل خداوند متعال ، کبیره است.
منبع:
شب های بی قراری،ص15-16
تضمین شفاعت
اگر ائمه در زمان مرگ و گرفتاری به فریادمان برسد این شفاعت و دستگیری به خیر می گذرد اما هیچ تضمینی برای دستگیری در چنین زمان حساسی نیست.
امیرالمومین فرمودند:
تکیه بر شفاعت و دستگیری ما نکنید! گاهی شفاعت ما پس از سیصد سال به فریاد کسی می رسد.
پس نمی توان به دلگرمی شفاعت ائمه دل به دریا زد و در انجام گناه بی پروایی نمود، چرا که هیچ ضمانتی وجود ندارد همچو سید حمیری(از شیفتگان حضرت علی (علیه السلام) که در کوچه و بازار فضایل مولا را بیان می فرمود ) و …بلافاصله پس از مرگ ، از ما نیز دستگیری نمایند. چه بسا شفاعت آن بزرگواران پس از سیصد سال عذاب و رنچ به فریادمان رسد که این خود به شرط عاقبت به خیر شدن و ب ولایت امیر المومنین و اولاد معصومین ایشان ازدنیا رفتن است. چه بسا به دلیل فزونی گناهان ،پیش به دلیل فزونی گناهان ، پیش از مرگ ، ایمان از کف دهیم و بی ولایت از دنیا رویم. در این صورت پس از سیصد سال هم از شفاعت خبری نخواهد بود.
اما سیصد سال عذاب سخنی بود که بی اندیشه از خاطر گذراندیم !کدامین سیصد سال عذاب کاکه تحمل آنی سوختگی سطحی دست خود را نداریم، ماکه از فرو رفتن خاری در دست به شکوه و ناله می آییم ، ماکه از گرمای تابستان به فغان می آییم ، چگونه تحمل سیصد سال عذاب خداوند را خواهیم داشت؟؟؟
منبع:
کتاب شب های بی قراری،صفحات30-33
صاحب لیله القدر
همانطور که انسان کامل - که قلب عالم هستی است- یک حقیقت جامع است و همهی اسماء الهی در قلب توحیدی او جمع شده و یکی است که حامل این همه کمال است و از این جهت توحید را نشان میدهد، شب قدر نیز چنین رتبهای دارد که ظرفیت جمع انوار روح را یک جا دارد - انواری از حقیقت را که هزار ماه امکان دریافت و ظهور آن را ندارند- در راستای تحقق تفصیلِ بعد از اجمال حتماً مهدی«عجل الله فرجه»ظهور میکند و شب قدر به مطلع فجر میرسد، شب قدر شب است چون حقایق در آن شب در عین نزول، به صورت اجمال هستند همانطور که قرآن در شب قدر به صورت اجمال نزول کرد و آن اجمال در عرض بیست و سه سال به تفصیل در آمد.[1]
شب قدر، شبي است كه بايد به فجر سالم برسد و توحید به معنی «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» تحقق یابد، كل زندگي يك شب است، برعکس قيامت که روز است؛ قرآن ميگويد:
«يومُ القيامة» ولی در مورد دنيا ميگويند «وَ الَّيْلِ إذَا عَسْعَس»[2] سوگند به شبی که ناپايدار و «عَسْعَس» است، دائماً ميرود. ولی در مورد صبح، حرفی از رفتن نزد، فرمود: «وَ الصُّبْحِ إذَا تَنَفَّس»[3] يعني آنگاه كه صبح شروع ميشود. چون ديگر شب تمام است، فقط روز است. كل زندگي يك شب است؛ اگر كسي توانست از اين شب با جمع حقایق به صورت اجمال، به توحید برسد، در انتها که فجر محقق میشود با حقایق به شکل تفصیل روبهرو میگردد که همان بهشت است. بعضیها به هیچ صبحی نميرسند؛ دنيا آنها را ميربايد، در قيامت هم كه آنها را ميآورند با ظلمتِ زندگي در دنيا به قيامت ميآيند چون در شب قدر ملائکه و روحی بر آنها نازل نشد تا به توحید برسند، به توحید نظر نداشتند تا حقایق عالم غیب به صورت جامع در جان آنها تجلی کند.
انسانی که در اين شب به حقیقتِ صبح ميرسد و آن شب برای او «سَلامٌ» است، امام زمان«عجل الله فرجه»میباشند، ایشان صاحب اصلی شب قدراند، چون حضرت در دنیا تحت تأثير دنيا نيستند، آمادهی تجلی انوار ملائکه و روح میباشند و همچنان خود را در حالت پاكي و عصمت نگه ميدارند. «حَتّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ» تا وقتي كه فجر طلوع کند و حقيقت هر چيز ظاهر گردد و نیز هر کس که در مسیر امام زمان«عجل الله فرجه»قرار گرفت به توحیدی میرسد که منور به صبح ظهور حقایق است.
رسول خدا«صلی الله علیه و آله» از اصحابشان پرسيدند: آيا بعد از من هم ماه رمضاني هست؟ عرض کردند: بله يا رسول الله.
پرسیدند: با توجه به اینکه شب قدر در ماه رمضان است و در شب قدر قرآن نازل میشود، آن قرآن بر چه کسی نازل میشود؟معصوم كسي است كه هيچ نقص عقلی و عملی ندارد تا استعداد کسب همهیحقيقت قرآن را داشته باشد.
من اگر - بر فرض - نصف قرآن را بگيرم هنوز ناقصم، پس معصوم نيستم. رسول خدا«صلی الله علیه و آله» پرسیدند در شب قدر قرآن بر چه کسی نازل میشود؟
عرض کردند: خدا و رسول خدا«صلی الله علیه و آله» داناترند. اميرالمؤمنين«روحيلهالفدا» آنجا تشريف داشتند، پيامبر دستشان را بر روي سر حضرت علي«علیه اسلام» گذاشتند و فرمودند: بعد از من بر ايشان و اولاد ایشان نازل ميشود. فرمودند:
«آمِنُوا بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ فَإِنَّهُ يَنْزِلُ فِيهِ أَمْرُ السَّنَةِ وَ إِنَّ لِذَلِكَ وُلَاةً مِنْ بَعْدِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِه»[5] به شب قدر ايمان بياوريد كه در آن شب، كارهاى سال مقدر مىشود و همانا براى خلافتِ پس از من على بن ابى طالب و يازده تن از نسل او خواهند بود. در همین رابطه امیرالمؤمنین«علیه اسلام» به ابن عباس فرمودند: «إِنَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي كُلِ سَنَةٍ وَ إِنَّهُ يَنْزِلُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ أَمْرُ السَّنَةِ وَ لِذَلِكَ الْأَمْرِ وُلَاةٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ«صلی الله علیه و آله» فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ مَنْ هُمْ قَالَ أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِي أَئِمَّةٌ مُحَدَّثُونَ»[6] همانا شب قدر در هر سالى هست و در آن شب امر آن سال فرود مىآيد و براى آن امر بعد از رسول خدا«صلی الله علیه و آله» سرپرستانى است. ابن عباس گفت: آنها كيانند؟ فرمود: من هستم و يازده تن از فرزندان صلبى من كه امامان محدَّث باشند، یعنی کسانی که با عالم غیب مرتبطاند.
پی نوشت:
قران سوره تکویر آیه17،زندگی، لیله القدری تا قیامت استاد طاهرزاده
گروهی شب قدر هم بخشیده نمی شوند
گروهی هستند که خداوند شب قدر هم از سر تقصیراتشان نمی گذرد هر قدر هم ندبه ون اله کنند، سودی نمی بخشد.
جبرئیل که سرکده ملائک است ، شب قدر ملائک را جمع می کند به آنان ماموریت می دهد تا بروند به هر کس که ایستاده یا نشسته در حال نماز یا ذکر است سلام دهند با آنان مصافحه نمایند و به دعایشان آمین گویند . ملائک چنین می کنند تا هنگامه طلوع فجر می شود آن هنگام جبرئیل ندا سر می دهد : «ای ملائک باز گردید، باز آیید»
رو به جبرئیل می کنند واز او می پرسند:«در این شب، خداوند با جاجت های مومنین امت رسول خدا چه کرد؟»
جبرئیل پاسخ می دهد «خداوند در این شب به آنان نظر کرد و از آنان در گذشت، مگر از چهار گروه!»
یکی از این چهار گروه، عاق والدین است. یعنی آن کس که پدر و مادرش را ایذاء کرده و آزار داده باشد.
امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:
اگر کسی به پدر و مادر، در حالی که در حق او ظلم کرده اند، نگاه غضبناک کند، خداوند هیچ نمازی رااز او قبول نمی کند.
اگر پدر و مادری در حق فرزند ظلم هم نمایند و آزارش دهند، فرزند حتی حق ندارد نگاه خشمگینانه به آنان کند . احترام به پدر و مادر بسیار دارای ارزش و اهمیت است؛ تا آنجا که یکی از شروط پذیرفته شدن نماز، رنجیده خاطر نبودنشان از فرزند است. در شب قدری به این عظمت، با بار عامی که خداوند داده است ، عاق والدین از قافله بخشوده شدگان عقب می ماند! این یک هشدار بسیار جدی است .
امام سجاد (علیه السلام) در رساله حقوقیه خود می فرمایند:
«حق پدر بر گردنت آن است که بدانی او اصل و ریشه توست و اگر او نبود، توهم نبودی! آنچه در خود می بینی که تو را به شادی می آرد، بدان که همگی به برکت پدر ، روزیت شده!»
یعنی اگر در دنیا به پول یا مقامی رسیدی، اگر عالم و دانشمند شدی، اگر عابد و زاهد شدی،همه و همه را مدیون پدر بدان، چرا که اصل و ریشه تو اوست.
در حدیث قدسی آمده است:
«اگر کسی شکر گزار پدر و مادرش نباشد ، خدا را شکر نکرده است.»
اگر شکر گزار واقعی پدر و مادر، این گران کیمیای نعمت نبوده ایم و گه گاه نیز جای شکر گزاری ، کفران نعمت کرده باشیم ، خود را مستحق عقاب نموده ایم نه ثواب! اگر چنین باشد ، باید بسیاری از امیدها ناامید شود و افراد با دلسردی دست به دعا بردارند.
اما نه ! گویا هنوز کور سوی امیدی هست!
دعایی هست از امیر المومین (علیه السلام)برای جوانی که عاق والدین شده بود نمودند،نسخه ای که برای هر آن کس که عاق والدین شده است ارزشمند است که همان اکسیر اعظم است و کبریت احمر دعای شریف مشلول که در مفاتیح الجنان آمده است.
پی نوشت :
بخش هایی از کتاب شب های بی قراری،ص49-54
جور فرزند را پدر می کشد
هرفرزند آبروی پدر است و اعمال و اخلاق خوب وبدش به گردن اوست!
اگرفرزندی در مدرسه خطا کند،پدر او را به مدرسه می خوانند.هنگام گفتگو،او از اعمال فرزند،شانه خالی نمی کند بلکه سر را به زیر می اندازد و از کرده خود شرمگین می گردد.
در قرآن کریم خداوند به رسول خدا{صلوات الله علیه}می فرماید:
“تاخدا از گناه گذشته وآینده تو در گذرد ونعمت خود را برتو تمام گرداند وتورا به راهی راست هدایت کند.”
مگرپیامبر کدام کرده ناشایست رامرتکب شده اند که اینگونه برپشتشان سنگینی میکند وخداوند وعده بخشایش آن را به ایشان می دهد؟
امام هادی{علیه السلام} می فرمایند:“خداوند متعال،گناهان شیعه امیرالمومنین{علیه السلام}را بر پیامبر اکرم{صلوات الله علیه}بار کرده است”چرا که پیامبر{صلوات الله علیه} پدرو پشت وپناه امتاند،پدر نمی تواند نسبت به گناه فرزند خود بی تفاوت باشد.
امام زمان شرمنده گناهان ما هستند
هرگناهی که مرتکب شویم،عرق شرم بر پیشانی حجت خدا می نشیند،چراکه ما فرزندان ایشان هستیم وایشان پدر ما.
تا به امروز چند بار به این عبارت زیارت آل یس توجه نموده ایم:"سلام بر تو ای آنکه در حال حمد واستغفار هستی.”
امام زمان{علیه السلام}نسبت به کدامین گناه استغفار می کنند؟آیا جز از گناه شیعیان خود؟
ناگفته امام زمان به یاد مایند وبرایمان دعا می کنند،حال چه می اندیشی اگر سراغشان رفته،درخواست استغفار از گناهانمان نماییم؟ آیا برایمان طلب آمرزش نمی کنند؟
پی نوشت:
کتاب شب های بی قراری.نوشته دکتر سید محمد بنی هاشمی.صفحات75-77