نقش بانوان در ترویج فرهنگ عاشورا..
برگزاری آیین های عزاداری سالار شهیدان علاوه بر کارکردهای غیر قابل انکار فرهنگی و دینی، زندگی مسالمت آمیز، مهر آفرین و امید بخش اقشار مختلف مردم با گرایش ها و تفکرات متنوع را موجب می شود و حس دلنشین همگرایی و همدلی را در میان عموم مردم تقویت می کند.
در این میان اما برخی عادات رفتاری و خرده فرهنگ های ناصحیح که گاهی اوقات ناخواسته و به دلیل ضعف فرهنگی شکل می گیرد، کارکردهای اثر گذار آیین های سوگواری را تحت تاثیر قرار می دهد که غفلت از آنها با روح پیام عاشورا و نهضت حسینی همخوانی ندارد.
این یک امر بدیهی است که بانوان مانند مردان حق شرکت در مراسم و آیین های سوگواری و مرثیه سرایی را دارند و اقامه عزا برای سالار شهیدان مختص به هیچ جنسیت، گروه، قشر و تفکر خاصی نیست اما گاهی بروز برخی بی توجهی های غفلت آمیز، سیمای ظاهری و محتوایی مراسم سوگواری را تحت الشعاع قرار می دهد.
در بسیاری از شهرها و مناطق مختلف کشور، همراه با شرکت گسترده و پرشور مردان در آیین های عزاداری در سطح خیابان ها و معابر عمومی، بانوان نیز حضوری پر رنگ و گسترده دارند اما متاسفانه برخی مظاهر علنی بدحجابی به چشم می خورد که بی شک به روح معنوی مجالس مرثیه سرایی و اقامه سوگواری آسیب وارد می کند.
صفحات: 1· 2
شرکت در حماسه
در روز عاشورا که عده ای همراهان از امام حسین جدا شدند یک رویش سبزی بوجود آمد که شکوفه هایش غنچه کرد و گل کرد تا اینکه در کربلا پرپر شد این رویش کسی نبود جز زهیر بن قیس که پیوند او با امام حسین بانوی ارزشمندی به نام دلهم به چشم می خورد . زهیر در ابتدا از طرفداران عثمان بود ولی در انتها از یاران مخلص ابا عبدلله گردید، او این حسن عاقبت و شهادت را مدیون همسر فداکارش است زیرا گفتار آن زن بودکه کار خودرا کرد چنان در روحیه و روان شوهرش تاثیرگذاشت که مس وجودش را تبدیل به زر سرخ نمود وتا همیشه تاریخ شوهر خود را مصداق این آیه شریق آیة الکرسی کرد الله ولی الذین آمنو یخرجهم من ظلمات الی النور…..
در روز عاشورا زنان بسیاری بودند که مردان خود را به مبارزه در راه امام حسین ترغیب می کردند آیت الله جعفرشوشتری معتقد است امام حسین (ع) درکربلا 7مرتبه استغاثه نمود که اولین آن زمان صف آرایی و آخرین آن موقع شهادت و با هر استغاثه امام حسین زنان شجاعی ندای او را لبیک می گفتند و بذل پاره های وجود وقلبشان..یکی از زنان فداکار مادر وهب پسر عبدلله بودکه درکربلا به فرزندش گفت برخیز و فرزند دختر رسول خدا را یاری کن گفت به چشم مادر کوتاهی نمی کنم..وهب به دشمن حمله کرد و جمعی را کشت و نزد مادر برگشت و گفت مادر راضی شدی؟ فرمود فرزندم من زمانی از شما راضی می شوم که پیش حسین(ع) کشته شوی پسر جانم برگرد و فرزند رسول خدا را یاری کن تا در روز قیامت پیش خدا شفیع تو باشد او به میدان بازگشت و جنگید ودو دستش قطع و اسیرش کردند و سر از تنش جدا نمودند وبه طرف مادرش انداختند مادر سر را برداشت و به سوی دشمن دوید ..امام او را برگرداند و فرمود جهاد از زنان برداشته شده او به خیمه برگشت اما همسر وهب شیر زنی بود وقتی دید شوهرش را کشتند خود را به شوهرش رساند و خون ازرخش پاک می کرد که شمر او را دید وبه غلامش رستم دستور داد تا با نیزه ای که در دست داشت به سرش کوبید و این زن فداکار را شهید کرد و او اولین زنی بود که در نهضت عاشورا به شهادت رسید…
منبع:.نقش زنان در نهضت عاشورا ،ملیحه خادری
زینب و سر پرستی کاروان اسرا
نقش زنان در حماسه عاشورا مشعل جاویدانه ای است که تا ابد خاموش نخواهد شد. پویندگان راه بزرگواری و جویندگان گذرگاه اوج گیری به سوی کمال و سعادت، در هر مقطع از زمان و هر نقطه ای از مکان، به سراغ الگوهای دینی و کار های که بزرگان دینی انجام داده اند می روند. پیشرفت ملل زنده تاریخ، برپایه تاریخ همان بزرگان پی ریزی می شود، چون پاکدامنی ها، سجایای اخلاقى، روشنفکری ها، دانش ها، پند و اندرزها، براساس آن تجلی می کند، پس سزاوار این است که روش ایشان زنده نگهداشته شود.
زینب، بانوی بزرگ شکوهمند تاریخ، تربیت شده خاندان نبوت، کامل ترین شخصیت، پاک ترین دل و دارای بلندترین همت می باشد و می توان او را بهترین الگو برای مبارزه با حکومت فاسد و اشخاص ظلم ستیز قلمداد نمود، چرا که نمودار حق و جهاد در راه خدا، نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش فشانی حق در برابر نیروهای ستمگر و کوبنده دژخیمان زورگو، با منطق راست و درست و تسلیم کننده آن ها بر حق تلخ انکارناپذیر، می باشد. وی تجسم زهد، ورع، علم، و شهامت است مزین به اخلاق اسلامى، چراغ فروزان هدایت، راهگشای معرفت و شناخت و الهام بخش یاری حق و دفاع از حریم مقدس الهی است.
او یکی از یاران امام حسین که برای نسل بشر و انسان کامل الگو و نمونه است که در تمام مراحل قیام امام از هیچ گونه فداکاری دریغ نکرد. زینب«س» توسط پنج تن آل عبا تربیت شده است ، پنج سال سپری کردن با پیامبر بزرگوار اسلام فرصتی خوبی بود که حضرت زینب سلام الله علیها از تابش نور معنویت فیض ببرد، پیامبر رحمت زینب را دردامان عطوفت وانسانیت پرورش داد ، واز جرعه های معرفت سیراب ساخت ، وحدیث صبر استقامت را در وجودش زمزمه کرد پیامبر از مسیر زندگی پر جنجال زینب آگاه بود می دانست که این همه مشکلات برای بانوی چون زینب، قلبی چون از محبت خداوند لبریز وعهد چون کوه استوار می خواهد که جای بسی افتخار است و این افتخار کمتر نصیب کسی گشته است. شاید بتوان گفت او تنها دختری است که این چنین توسط پیامبر(ص)، امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) پرورش یافت. این معلمان و مربیان، عالمه غیرمعلمه ای را بار آوردند، که از علم، درایت و حکمت او جهانیان درسها گرفته و می گیرند، او از مدرسه ای بیرون می آید که فروغ دانش و اخلاق و بلند پروازی و دلیری و یاری حق از آنجا پرتوافکن می شود، لباس شکوه و بزرگواری را پوشیده و برتریها و توانائی ها را گرد آورده و در خانه ای به کمال رسیده که دنیا را با فروغ خود روشن گردانیده است، خانه ای که بحق پشتوانه ایمان است و آسمان نبوت، فیض ربانی را به آنجا میریزد و با شمیم قدسی عطرآگینش می سازد.
صفحات: 1· 2
تربیت سیاسی در نهضت کربلا
اول تربیت سیاسی عبارت است از فعالیتی منظم و مستمر براي شکوفا نمودن استعدادهاي آدمیان جهت تولید، کسب حفظ و توزیع قدرت سیاسی دولت و حکومت و نیز نظارت بر آن دوم ارزش کار تربیت در بعد سیاسی در نهضت کربلا آن جا بیشتر نمایان میشود که بدانیم نظام حاکم عصر به سرکردگی یزید با انتخاب شیوه مستبدانه حق گزینش و انتخاب را از افراد سلب نموده و آثار تربیتی نامطلوبی را بر جامعه به بار میگذاشته و جامعه از تربیت صحیح و سالم و همه جانبه تهی بوده است براي مردم قدرت و جرأت مقابله با سیاستهاي حاکم وجود نداشت و هرگونه اعتراضی به شدت در نطفه خفه می شد. شاهدان قیام عبدالله زبیر در مکه . در چنین فضایی امام حسین از روز اول در مقابل پیشنهاد بیعت حاکم مدینه نه گفت و ایستاد و تا آخر نیز سخنش و شیوه کارش ایستادن در مقابل قدرت سیاسی عصر بود.سوم اما این که آیا جنسیت زن و یا مرد بودن در تربیت سیاسی دخیل است یا نه آیا زنان حق مشارکت در سیاست را دارند تا براي شیوه حضور و مدیریت تربیت شوند؟ پاسخ این سؤال را بسیاري از متفکران بزرگ جهانی و ایرانی اسلامی منفی داده اند. از فلاسفه قدیم یونان امام محمد غزالی معتقد بود که زنان حق » دلاوري مرد را در فرمانروایی و دلاوري زن را در فرمانبرداري میدید و یاارسطو قدیم امیري حکومت و قضاوت ندارند و…اما در فرهنگ عاشورا در سیره امام معصوم حضور فعالانه زنان در مسائل سیاسی و مداخله درمورد دولت و قدرت عصر، پذیرفته شده و از این رو اگر زنان باید در عرصه سیاسی حضور داشته باشند، تربیت سیاسی نیز ضرورت پیدا میکند. امام حسین میتوانست از مدینه خارج شود، اعتراضش را در مکه به جهان اسلام اعلام کند. در راه کربلا در روزعاشورا به شهادت برسد، اما اهل بیتش را همراه نداشته باشد
زنان صحنه پردازند ...
در فرهنگ اموي، زن ابزاري در خدمت اميال حاكمان است، و هركس قدرتش بيشتر است ارزشش بيشتر و بدين سان پوچي نه تنها نصيب مردان مي شود، بلكه به سراغ زنان هم درخالص ترين جبهه خواهدآمد. در فرهنگ كربلا اگر مردان ميدان دارند، زنان نيز صحنه پردازند و اگر مردان با نثارخون خود مي درخشند و به زندگي خود معني مي دهند، زنان با دلي قو يتر از شير، صبورانه و پرمقاومت حادثه را تحمل مي كنند و از آن دفاع مي نمايند و باران كلمات دفاع از حقّانيت كربلا را بر يزيد مي افشانند و نمي گذارند، درخشش حقيقت فراموش شود، و بدين سان ازپوچي مي رهند. آري؛ برادر و خواهر هر دو بدين سان از پوچي مي رهند.
همه شما از نفله شدن و پو چ شدن و هيچ شدن كل زندگي تان بايد بترسيد، چون هميشه زمين پر ظلمت، ما را از يك پوچي به پوچي ديگري دعوت مي كند و هميشه ما بايد تلاش كنيم از اين پوچي و بي محتوايي رها شويم. وفقط در فرهنگ كربلا كه جلوه كامل فرهنگ اسلام است انسان از پوچي مي رهد. اين شما واين تاريخ و اين صحنه هاي همة دوران ها در همة زمين. هر كس اسلام ندارد و اسلامش به ختم نشو د، همچون آبي است كه در شنزار كوير دنيا فرو مي رود و هيچ نحوة زندگي با نشاطي نصيبش نمي شود. حكمت حسين پوچي است. شما هر كاري كه در اين دنيا مي كنيد اگر آن كار را موشكافي كنيد، مي بينيد كه مي خواهيد از پوچي فرار كنيد، ولي اگر به فرهنگ كربلا نزديك نشويد پوچي را پنهان مي كنيد، از دست يك پوچي به پوچي ديگر پناه مي بريد و خود را در سا ية سياه آن پوچي پنهان مي كنيد محال است كسي شور و نشاط معني دار پيدا كند.
آري؛ اگر در كربلا مردان ميدان دارند، زنان نيز صحنه پردازند و بدينسان كربلا به زن و مردمعني مي دهد و انسان را از پوچي مي رهاند، چراكه كربلا جنگ بين زندگي براي پوچي ها،با زندگي براي نجات از پوچي هاست. در يك زندگي همه چيز بي معني و سطحي و بيهوده است و در ديگري همه چيز عميق و پرمعني و با هدف. يكي نمي ميرد تا به خيال خود هيچ وپوچ نشود و ديگري حتي مرگ را ! آري مرگ را! اوج معني دارترشدن خود مي بيند.
اين جاست كه در فرهنگ جهت دار ديني، نه تنها نثار خو ن، براي انسان اوج عبوديت را به همراه دارد، بلكه نفس كشيدن او هم عبادت مي شود.